سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

تا تو نباشی، هر روز من عاشوراست

محرم به روایت امام موسی صدر

فردا عاشوراست. روزی که برایمان اوج مبارزه و جهاد معنا می دهد.
فردا عاشوراست، اما نه عاشورای?1 هجری، عاشورای 1388، ایران
.
پدرانمان برایمان از عاشورای ?7 گفته اند. از شعرها و شعارهایشان
.
از شورها و آرمان هایشان
.

...

فردا عاشوراست و صدای امامم در گوش که:

«گریستن و برپا کردن مجالس کافی نیست. حسین به اینها نیازی ندارد. حسین شهید راه اصلاح است.»

شیعه که باشی، حتما آرزو کرده ای سال ?1 هجری می بودی. امامم می گوید:

«یا اباعبدالله! روزگار فرصت نداد که در کنار تو باشیم و برای تو بمیریم. ولی روزگار ما را ازاینکه امروز با اسلام تو باشیم باز نمی دارد! … امروز و در این شرایط بزرگداشت شعایر و گوش دادن به گریه، تنها وظیفه ما نیست، بلکه آنچه بر ما واجب است، یاری رساندن به امام حسین در اهدافش است.»

حالا کل یوم عاشورا معنا پیدا می کند. اما حسین(ع) را در این زمانه، هزار سال بعد از او، چطور یاری کنم؟

امامم باز هم جواب می دهد:

«گریستن و برپا کردن مجالس کافی نیست. حسین به اینها نیازی ندارد. حسین شهید راه اصلاح است…..در زمانه ما، اگر منکر ترک شود و به معروف عمل، و جامعه اصلاح، امام حسین به هدفش از شهادت رسیده است. و امروز، هر اندازه که معروف ترک شود و به منکر عمل، و میان مردم فساد اشاعه یابد، بدین معناست که در این برهه از زمان و این نسل از امت، خون امام حسین را به هدر داده است.»

خب! ما که جزو فاسدان و ستمگران نیستیم. می شود کاری نکرد؟ باز هم صدا می آید:

«ستم کردن تنها به این نیست که چیزی را به کسی که شایسته آن نیست بدهیم، بلکه ستم کردن با سکوت دربرابر پایمال شدن حق هم محقق می شود.»

هر روز اینهمه اتفاق می افتد. همه جای دنیا ضعیف و قوی هست. کسی گوشه ای حرفی می زند، کسی پول کسی را می خورد، کسی به زیر دستش زور می گوید. اینها دیگر قانون زندگی ما شده.

صدای امام می آید که می گوید:

«حق، چه کوچک باشد و چه بزرگ، حق است و ستم، چه کم باشد و چه زیاد، ستم است. راه کج و منحرف از ابتدا تا انتها در انحراف است و همه در یک امتداد هستند. حق کوچک بزرگ می شود و گسترش می یابد و سیلی زدن به صورت یتیم به کشتن حسین علیه السلام می انجامد.»

نه! کار جدی ست. توجیح و مصلحت هم جواب نمی دهد. راستی! در طول تاریخ چقدر ظلم های کوچک را نادیده گرفتیم و ظلم های بزرگتری سرمان آمد؟ چند بار اتفاق افتاد که کسی به ناحق متهم شد، تکفیر شد، حذف شد، اما سکوت کردیم. یا چون مخالفمان بود، لذت بردیم از نبودنش! امروز، اما نالانیم از اینکه حقمان رعایت نمی شود. دیروز، یک نفر و ده نفر بودند، امروز ماییم، ده ها ده ها نفر! کمی که خاطرات جمعی مان را مرور کنیم، مصداق هایش را پیدا می کنیم.

حالا چه کنیم؟ مگر من چقدر قدرت دارم؟ با کدام سلاح؟ از کدام راه؟

امام باز هم از حسین (ع) درس می دهد:

«حسین می گوید: یزید هر چه بزرگ باشد و سپاهش هرچه عظیم باشد و هر اندازه که عوام فریبی اش گسترده و دامنه دار باشد و هر اندازه که افکارش جهنمی و گسترده باشد، فداکاری را در میدان بیاور، تا همچون دسته های ملخ پراکنده شوند و از تو فرار کنند.»

انگار نه جای سکوت است، نه توجیح، نه مصلحت بازی. انگار دیگر عذری جواب نمی دهد! اگر بدانم ظلمی وجود دارد، هرقدر کوچک، هر قدر تنها و دست خالی، نمی توانم سکوت کنم. سکوت کنم؟ هربار که به واژه «سکوت» می رسم، صدای امامم، سید موسی صدر در همه تاریخ، در همه وجدان ها طنین انداز می شود و همه پرده های غفلت و رخوت را پاره می کند که:

«اگر سپاهیان یزید تنها ?? یا ?? تن بودند، آیا باز ممکن بود حسین کشته شود؟ آیا یزید، این زیاد و عمر بن سعد باز می توانستند پیروز میدان شوند؟ قطعا خیر! پس چه چیز سبب شد تا آن فاجعه خلق شود؟

واضح است:

فرمان آمران، اقدام عاملان، تایید حامیان و سکوت خاموشان!

صریح بگویم:

امت آن روز همه در قتل حسین شرکت کردند!

همه آن امت، جز اندکی، با گفتار، کردار، رضایت و سکوت خود در خلق فاجعه کربلا

مشارکت جستند.»

فردا عاشوراست.

عاشورای ???? هجری شمسیِ ایران.

و من هستم با صدای امامم که گویی امروز برایم حرف می زند و انتخاب میان عاشورایی که موسی صدر برایم ترسیم کرده، با عاشورایی که فقط بوی قیمه نذری و هیئت بازی می دهد!

راستی! چه خبر از سید موسی صدر؟ هنوز دربند است؟ هنوز در غربت است؟ هنوز قرار است در اسارت باقی بماند به اسم مصلحت؟ جمله ها را یک بار دیگر بخوان: از کشتن حسین، بزرگ شدن ستم…. تا سکوت

خاموشان! فردا در تقویم عاشوراست، اما تا ظلمی  هست و مظلومی، هرروز عاشوراست و هر روز باید انتخاب کنی که در سپاه حسین (ع( باشی یا عمر سعد.

آیا 31 سال اسارت معنای مظلومیت نمی دهد؟
فردا عاشورای تقویم است، برای من اما، هر روز که امامم دربند است، عاشوراست
! ما از کدام دسته ایم؟ آمران؟ عاملان؟ حامیان؟ یا خاموشان؟

به نقل از سایت یاران صدر