سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

تلاشی متواضعانه برای فاطمه زهرا(س)

 

شهادت حضرت زهرا

 

قسمتی از مقدمه امام موسى صدر بر کتاب فاطمه زهرا(س) وتر فى غِمد، نوشته استاد سلیمان کتانى


...با این احساس بود که در صومعه استاد بزرگوار و ادیب عالى مقام، سلیمان کتانى، در قریه بسکنتا بر دامنه کوه صنین مى‏نشستم و به او که کتاب عزیزش موسوم به فاطمة الزهراس وتر فى غمد را مى‏خواند، گوش فرامى‏دادم. من در حالى به او گوش مى‏سپردم که در برابرم صفحاتى شکوهمند نمایان مى‏شد، صفحاتى که از زیبایىِ ذوق و عظمت هنر آن استاد عالى‏مقام پرده برمى‏داشت. من دست در دست او ساعاتى در دنیاى وسیع و درخشان فاطمه‏س سیر کردم. احساس والایى و سرافرازى مى‏نمودم و از لذت دیده و دیدار بهره‏مند مى‏شدم و با عقل و قلبم، در برابر این میراث بزرگ و شورانگیز، احساس سربلندى مى‏کردم. بهره عمر من همین ساعات بود؛ ساعاتى که در مقابل جمال الهى فاطمه‏س که بر اندیشه و قلب این مرد انعکاس یافته بود، قرار داشتم.

به مقدمه کتاب او بازگشتم و به کلماتش گوش سپردم که مى‏خواند: «درباره فاطمه زهراس خواهم نوشت و به قدر امکان از استعمال حرف جر یعنى حرف عن، که در کتب سیره بسیار به کار مى‏رود، و نیز از نقل سلسله راویان خوددارى خواهم کرد. قلمى که میان انگشتان من جاى گرفته، بیشتر وظیفه خود مى‏داند که رنگارنگى یک غنچه را ترسیم کند و از بوى خوش آن به جنبش درآید، تا آنکه به بررسى مواد و ترکیبات شیمیایىِ آن بپردازد. »

از او پرسیدم آیا این دیدگاه خود را درباره فاطمه تنها ویژه کسانى کرده‏اى که فاطمه را مى‏شناخته‏اند و از طریق مطالعه کتب سیره به زندگى آن حضرت واقف شده‏اند؟ اگر چنین است بدین ترتیب کسانى را که مى‏خواسته‏اند از زندگى او اطلاعى به دست آورند، محروم کرده‏اى. چرا راه رسیدن به چشمه خورشید و منبع حیات را ترسیم نکرده‏اى تا جامعه ما، که این کتاب را مى‏خواند، بتواند مرد و زنى فاطمه‏وار پرورش دهد و تربیت کند؟ به او گفتم این صفحات درخشان به زودى ارواح سرگردان مردم را به شگفتى وامى‏دارد و آنها را به خود جذب مى‏کند، ارواحى که از بحثها و نظریه‏ها و تجربه‏هایى که زن را به صورت بزرگ‏ترین مشکل جوامع گذشته و حال ترسیم کرده‏اند به تنگ آمده‏اند. این شگفتى و شیفتگى، هر دو، منجر به جستجو و مطالعه درباره مواد و عناصرى مى‏شود که این تابلوهاى زیبا را پدید آورده است و سرانجام به خانه‏هایى راه مى‏گشاید که خداوند اجازه داده نام متعالش در آنها بلند شود….

...ما امروز بیش از هر وقت دیگر به تحلیل خلاصه‏اى از زندگى فاطمه زهراس احساس نیاز و احتیاج مى‏کنیم، تا آن را مقتداى خویش سازیم و در راه صلاح و اصلاح خود از فیض زندگى او بهره‏مند شویم. همه این سخنان را به نویسنده کتاب اظهار داشتم. او در پاسخ، با صدایى مطمئن و با درکى از عمق رسالت خود، گفت: من پرداختن به این کار را بر عهده تو گذاشتم، تا در مقدمه کتاب بدان بپردازى و این وظیفه را به آخر رسانى، تا بدین وسیله کتاب کامل شود و به آن سطحى که باید، برسد.

من دشواری هاى بزرگى در تحقق این هدف والا پیشاروى خود احساس کردم. از این رو گفته ستودنى امام شرف‏الدین را که به هنگام نوشتن تقریظى بر کتاب الامام على صوت العدالة الانسانیة خطاب به مؤلف دانشمندش فرموده بود که «قلمت را به من امانت ده تا با آن تقریظى بر کتاب تو بنگارم » براى ایشان نقل کردم. البته این سخن کسى بود که کتابها و نوشته‏هایش قلمرو کتاب و پژوهش و نگارش را روشن ساخته بود و اینک من، با قلم قاصر و با بضاعت اندکم، کجا به او توانم رسید و چه خواهم کرد.

با وجود این، در این تلاش متواضعانه از فاطمه زهراس استمداد مى‏جویم و سعى مى‏کنم به اندازه توان خود این وظیفه را به انجام رسانم و از خداوند براى خود و خوانندگان عزیز توفیق اظهار نظر صائب و راه‏یابى صحیح خواستارم....

متن کامل مقدمه امام موسی صدر را می توانید در یاران صدر بخوانید.