سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

نامه یک مسیحی به امام موسی صدر

پیش از برگزاری نشست مجلس اعلای شیعیان در تاریخ 20/4/1975 با هدف آرام کردن اوضاع و زدودن تنش‌های داخلی که 77 نفر از بزرگان لبنان و هانی الحسین به نمایندگی از جنبش مقاومت فلسطین در آن حضور داشت؛ دیداری میان امام صدر و اسقف اعظم مارونی‌ها مار انطوینوس پطرس خریش انجام شد و طرفین برای تلاش در راستای همزیستی میان مسلمان و مسیحیان؛ و لبنانیان و فلسطینیان به منظور پاسداری از وحدت ملی لبنان و حمایت از نهضت توافق کردند.
این اقدام امام صدر بازتاب مثبت و مؤثری در داخل لبنان به همراه داشت و از سوی تمامی جریان‌ها و طوایف مورد استقبال قرار گرفت. یکی از بازرترین واکنش‌ها به اقدام امام، نامه سرگشاده‌ای بود که کریم بقرادونی در روزنامة العمل خطاب به ایشان منتشر کرد.
کریم بقرادونی از اعضای اصلی حزب کتائب بود و بعدها به ریاست این حزب رسید. کتائب یکی از احزاب تندرو در کشور لبنان است که نقش مهمی در آغاز جنگ‌های داخلی در لبنان داشت.
------------------------------------------------------------
«حضرت امام!

... تا دیروز از شما هراسان بودیم و امروز بر شما نگرانیم... غریبه‌ای بودی که از راهی دور آمدی، عده‌ای تو را بلا و مصیبت پنداشتند و گروهی دیگر، وجودت را نعمت و برکت شمردند، اما دیری نگذشت که ناقوس‌های عشقوت برایت به صدا درآمد و دروازه‌های کلیساهای کبوشیه و منبرهای مساجد صیدا به رویت گشوده شد.

این نخستین بار نیست که در غلبه بر بحران‌ها حضور یافته‌ای، اما اولین بار است که در این زمینه نقشی منحصر به فرد و بی‌همتا ایفا می‌کنی. تو تمامی قوای کشور و نیروهای جامعه، به ویژه آنهایی را که خواهان آرامش و ثبات هستند، در وجود خود گرد آورده‌ای. آنگاه که احساسات به جوشش درآمد، توانستی آرامش خود را حفظ کنی و به یک نیروی ثبات‌بخش چندجانبه تبدیل شدی. دیگر گاه، تهدیدشدگان و هراسندگان به ویژه اقلیت‌های مسیحی ساکن در مناطق اسلامی، و اقلیت‌های مسلمان ساکن در مناطق مسیحی را مورد حمایت قراردادی، و زمانی هم آتش فتنه را که اینجا و آنجا شعله می‌کشید، خاموش کردی و مانع از برافروختن شعله‌ها شدی؛ هماره محبت مومنان را برانگیختی.

حقیقت آن است که اگر کاریزما و تاثیر معنوی شخص شما نبود، روند برقراری‌ آرامش با موفقیت همراه نمی‌شد. تو نه پلیس بین‌المللی هستی و نه کمیته حافظ صلح، بلکه احاطه و تاثیر واقعی تو از نیروی ذاتی و اعتماد و ایمان مردم به تو نشات می‌گیرد. تنها به اینکه یکی از عوامل ایجاد آرامش باشی بسنده نکردی، بلکه به یک نیرو و قوای ثبات‌بخش تبدیل شدی. قدرت خود را از کسی اقتباس نکرده‌ای، بلکه خود آن را با شایستگی به کف آوردی.

پیش از تو، جنوب سرزمینی فاقد درک و وجدان بود و با حضور تو، وجدان در تک‌تک خانه‌های لبنان جای گرفت. پیش از تو، شیعیان طایفه‌ای عقب‌مانده در میان دیگر طوایف بودند و با حضور تو شیعه به نهضت و حرکتی برای تمام وطن مبدل شد. نزدیک بود محرومان، قربانی نومیدی و شکار ایدئولوژی‌ها و عقاید انحرافی شوند، و تو آنان را به نیرویی برای ساختن آینده بدل کردی.

دشمنان تو می‌خواهند آدمی را سنگ کنند، و تو در پی آنی که سنگ را هم به انسان تبدیل کنی. کسی که توانست نومیدی را به امید بدل کند، می‌تواند نار را هم به نور مبدل سازد.

حضرت امام!

تو بودی که توانستی آزاده مانی، آن زمان که دیگران زندانی بودند. کتائب را گوشه‌نشین کردند و خود نیز از عرصه بیرون رفتند. اما نتوانستند تو را از میان به در کنند زیرا تو با بیرون راندن کتائب هم موافق نبودی. همه ابزارهای خود را برای تشویق و تهدید به کار گرفتند و ناکام ماندند. من خود برخی از کارهای آنان را شاهد بودم. تو پیروز شدی و بر کرسی داوری میان لبنانیان و فلسطینیان تکیه ‌زدی و به گمان من، جز برای حفظ حاکمیت لبنان و منافع انقلاب فلسطین حکم نخواهی راند.

از زمانی که نخستین بار در عرصه سیاست ظاهر شدی، خود را از بند موضع‌گیری‌های موروثی و تقلیدی رها ساختی و روشی جدید ابداع کردی که تو را هم از چارچوب باورهای چپگرایانه و هم از پسماندهای فئودالیسم رهایی بخشید.

ایمان و باور لبنانی تو هرگز اجازه نخواهد داد که ذره‌ای از حاکمیت ملی کشور را نادیده‌ بگیری، از این رو قاطعانه و بدون اندکی تردید اعلام کردی که حکومت لبنان باید حاکمیت خود را در سراسر لبنان و در تمامی شرایط اعمال کند، و از سوی دیگر پایبندی تو به نهضت فلسطین اجازه نخواهد داد که به انقلاب فلسطین خدشه‌ای وارد شود. از این رو قاطعانه اعلام کردی که همه لبنان باید مقاومت فلسطین را بر مبنای اصول و قوانین حاکمیت لبنان ‌پذیرا باشد.دیگر بار منتظریم که روش همکاری جدید بیابی؛ البته نه یک توافقنامه‌ یا پروتکل یا پیمان جدید، چرا که روش‌های اجرایی ثابت کرده‌اند که آن پروتکل‌ها و پیمان‌ها قادر به جلوگیری از وقوع بحران یا حل و فصل آن نیستند. نقش دشواری که تو برای خود انتخاب کردی، تبدیل «رویکرد بحران» به رویکرد جدید «حل بحران» است.

همچنان که به مسیحیان ثابت کردی که مسلمانان لبنانی عضوی از میهن هستند و به آن گرایش دارند، و به مسلمانان نشان دادی که مسیحیان لبنانی، فلسطین را به عنوان وطن فلسطینیان باور دارند، اکنون وظیفه بزرگ‌تری بر دوش توست و آن، ایجاد روشی برای تعامل و همکاری فلسطینیان و لبنانیان است و همچنان که بی‌منطقی مخالفان را نپذیرفتی، منتظریم که منطق ملی‌گرایان را نیز تقویت کنی... 

حضرت امام!

اعضای کتائب درباره تو چه توانند گفت، جز آنچه بیار جمیل (رئیس کتائب) گفت و تو را پیام‌آور و «رسول» نامید. حقیقت آن است که افراد در برخورد با تاریخ به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ نخست،
دون‌همّتانی که تاریخ را کوچک می‌کنند تا وقایع و مسائل بزرگ به اندازه خود آنان کوچک شود و به این ترتیب آینده را نابود می‌کنند و دوم، ابرمردانی که تاریخ را می‌سازند و خود نیز به اندازه وقایع عظیم، بزرگ می‌شوند، و قضیه‌ای که امروز به حل و فصل آن همت گماشته‌ای، به اندازه خود تو عظمت دارد. و تو نیز در حد و اندازه آن هستی.»1

------------------------------------------------------------------
منبع: روزنامه العمل، 30/4/1975