سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

جبهه متحد ضد امپریالیسم یا هیأت تحقیق امام موسی صدر ؟

امام مظلوم من


داشتیم به ماجرای ایران و عراق و ضرورت برنامه ریزی در نبرد با امپریالیسم امریکا می اندیشیدیم. داشتیم فکر می کردیم که در مقابله با محاصره اقتصادی و توطئه های درون مرزی و برون مرزی امریکا چه طرحی باید ریخت؟ داشتیم به بسیج توده ها در ابعاد نظامی، سیاسی، فرهنگی و تهییج قوا و تمرکز نیروهای پراکنده ملت می اندیشیدیم و تلاش می کردیم که هرچه فریاد داریم چون پتک بر سر امریکا فرود آریم. که ناگهان در این بحبوحه وانفساه باب جدیدی باز شد. موضوع پیچیده امام موسی صدر دوباره در صدر قرار گرفت. در صدر اولویتها و ضرورتها.

جبهه متحد ضد امپریالیسم یا هیأت تحقیق امام موسی صدر

کدامیک در صدر است؟

داشتیم به ماجرای ایران و عراق و ضرورت برنامه ریزی در نبرد با امپریالیسم امریکا می اندیشیدیم. داشتیم فکر می کردیم که در مقابله با محاصره اقتصادی و توطئه های درون مرزی و برون مرزی امریکا چه طرحی باید ریخت؟ داشتیم به بسیج توده ها در ابعاد نظامی، سیاسی، فرهنگی و تهییج قوا و تمرکز نیروهای پراکنده ملت می اندیشیدیم و تلاش می کردیم که هرچه فریاد داریم چون پتک بر سر امریکا فرود آریم. که ناگهان در این بحبوحه وانفساه باب جدیدی باز شد. موضوع پیچیده امام موسی صدر دوباره در صدر قرار گرفت. در صدر اولویتها و ضرورتها. حالا تحریم المپیک حرام مسکو و تشکر متقابل جودی پاول سخنگوی کاخ سفید (العهده علی الراوی!) به جهنم، شرکت در کنفرانس پاک و حلال پاکستان و ضیاء الباطل را ناخواسته ضیاء الحق کردن به جهنم، با آنکه اولین بانی این هر دو حرام و حلال امریکای مکار بود باز به جهنم، اما انصافاً این فتح باب جدید و اعزام هیأت تحقیق پیرامون اتهام لیبی در قتل یا حبس امام موسی صدر را  آن هم درست در این هنگامه خونین چگونه باید توجیه کرد؟

حتی تأسف خویش را از آنچه به نظر ما نوعی وقت ناشناسی، سهل انگاری، بی توجهی به مسأله اصلی و دست کم گرفتن عراق و امریکاست و مآلاً به تضعیف قوا در صحنه جنگ و پدید آمدن کانال انحرافی در مسیر مبارزه کنونی با امپریالیسم منجر می شود، اظهار کنیم. پیام مستدل و به موقع حضرت آیت الله منتظری و مضمون تلگرافی که از سوی ایشان خطاب به امام امت صادر شد، فی الواقع بیان همین احساس تعجب و تأسف بود. در این پیام از محضر امام تقاضا شده است که در اعزام این هیأت به لیبی برای تحقیق در اتهام مزبور تأخیر ضروری بعمل آید. باید از ابتکار آیت الله منتظری و هشیاری ایشان در شرایط پیچیده کنونی، هرچه پرشورتر استقبال کرد.

در اینکه مسأله فقدان «امام موسی صدر» واقعاً دردناک و تأسف بار است بحثی نیست. ماجرای شگفت انگیز رهبر شیعیان جنوب لبنان، وجدان هر مسلمانی را به سختی آزرده و از همان آغاز تاکنون افکار عمومی را برانگیخته است. مسلم است که نمی توان در برابر چنین حادثه عجیب و مرموزی بی تفاوت بود و بدون تحقیق و بررسی از آن گذشت. اما جان کلام اینجاست که «حالا چرا؟» از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون چنین هیأت تحقیقی رسماً به لیبی اعزام نشده است و اکنون به طور ناگهانی، اعجاب آمیز و سئوال برانگیزی عزم خود را جزم کرده ایم که هیأت مزبور را به محل حادثه اعزام داریم. حالا از کجا چنین فرصتهای زیادی، وقت اضافی و ساعات فراغتی را گیر آورده ایم و چه شده است که ناگهان در حالی که حلقه محاصره دشمن سینه به سینه مان از چهار سو تنگتر می شود ما یکباره به یاد رفیق همراه و عزیز گمشده خویش افتاده ایم خدا می داند.

در پیام فقیه بزرگوار، آیت الله منتظری آمده است که: «اینجانب ضمن احترام به جناب حجت الاسلام حاج آقا موسی صدر که از دوستان اینجانب بوده اند و با وجود اینکه تحقیق در این مورد را لازم می دانم اما اعلام می دارم که در شرایط حساس قطع رابطه امریکا با ایران از طرفی و تشکیل کنفرانس جبهه پایداری اعراب با شرکت سوریه، الجزایر، لیبی، یمن جنوبی و سازمان آزادیبخش فلسطین به منظور مبارزه با اسرائیل و رژیم دست نشانده سادات از طرف دیگر، مطرح کردن قضیه حاج آقا موسی صدر موجب تیره کردن روابط لیبی با ایران و برپا کردن جنجال سیاسی شده و به نفع امریکای جهانخوار تمام خواهد شد.»

حالا بگذریم از اینکه امام موسی صدر به اعتبار نقش تعیین کننده اش در رهبری مبارزات جنوب لبنان و جنبش شیعیان علیه اسرائیل دشمنان فراوان داشت و چه بسیار ممکن است که طرح ربودن یا شهادت وی به دست امریکا، شاه خائن و صهیونیستهای مصر و اسرائیل (مصرائیل!) پی ریزی شده باشد.

اما گذشته از این آنچه قابل بررسی است اوضاع کنونی قطع رابطه با امریکا و درگیری با عراق و کشورهای مزدور و مرتجع منطقه است. امروز دیگر جای تردید نمانده است که صدام حسین و رژیم جلادش زیر خرقه امریکاست و بدون تردید طرح قصه جزایر خلیج فارس (خلیج العربی!)، جنجال خوزستان (عربستان!!) نه تنها با مسأله محاصره اقتصادی و قطع رابطه امریکا با ایران بی ارتباط نیست، بلکه براساس اطلاعات موثق، امریکا دولت عراق و شیوخ خلیج را وادار کرده است تا این دعوی کهنه از سر گیرند و عراق به شیخ نشینها اطمینان کامل می دهد که چنانچه بحث خلیج و جزایر سه گانه را پیگیری کنند به پشتیبانی کامل آنان برخواهد خاست و انواع سلاحهای امریکایی و غیرامریکایی نیز سرازیر خواهد شد. آنچه به نام حمله نظامی امریکا خوانده می شود هیچ گاه نمی تواند به معنای دخالت مستقیم وی باشد. امریکا مکارتر از آن است که این دستهای آماده به خدمتش را رها کند و با دخالت مستقیم ویتنام دوباره ای پدید آرد، ویتنامی که این بار ایران را گورستان امپریالیسم خواهد کرد. بنابراین طرح امریکا این است که کلیه نیروهای ارتجاعی و مزدور منطقه را با بهانه های گوناگون علیه ایران بسیج کند. این است مفهوم محاصره.

در چنین شرایطی است که باید انقلاب خود را به فرموده امام صادر کنیم. چه کسانی در جبهه انقلاب اسلامی ایران علیه امریکا و مزدورانش وارد عمل خواهد شد؟ جز این است که دست در دست ملتها و دولتهای مترقی اسلامی باید گذاشت و «با صفوفی منظم همچون بنیادی پولادین در راه خدا پیکار» کرد؟ جز این است که این آمال در کنفرانس جبهه پایداری اعراب علیه صهیونیسم و امپریالیسم که با شرکت لیبی، سوریه، الجزایر، سازمان آزادیبخش فلسطین و یمن جنوبی برگزار می شود تعقیب خواهد شد؟

جالب این است که هرچه کشور ارتجاعی و دولت خائن در منطقه سراغ داریم دفتر و دستکی هم در ایران باز کرده است ولی از لیبی هیچ خبری نیست. به این لیست نگاه کنید. کلیه این کشورها در ایران سفیر و سفارتخانه دارند یا داشته اند. پاکستان (رئیس جمهور: ژنرال ضیاء الباطل، ژنرالی که با حکومت نظامی بر سر کار آمده و هیچ گاه تاکنون وعده انتخابات آزاد را عملی نکرده و همواره جنبش اصیل ملت را سرکوب کرده است)، اردن هاشمی (ملک شاه سلطان حسین رفیق شفیق شاه مخلوع، قتل عام کننده مشهور مبارزین فلسطین)، عربستان سعودی (ملک خائن قتل عام کننده مبارزین مسجدالحرام)، شیخ نشینها و از جمله دوبی (آنها که همواره مبارزین و مجاهدین ایران را دستگیر کرده و تحویل ساواک داده اند) و حتی قبل از این ماجراها همین عراق (با وضعیتی که معرف حضورتان هست) و کویت (با آن رفتار بیشرمانه اش در برابر امام) و پیش از اشغال لانه جاسوسی، سفارت امریکای جهانخوار!

اینهمه نماینده از سوی دولتهای خائن و عامل شکنجه و قتل عام هزاران مبارز مسلمان، اینهمه سفیر و کاردار مرتجع و حتی جاسوس، و بالاخره اینهمه سفارت برای دولتهای مزدور و وابسته به امپریالیزم. اما در این میان تنها لیبی است که گناهکار و متهم است و نباید با انقلاب ایران رابطه داشته باشد.

قذافی تنها رهبر عربی بود که صریح و قاطع همواره علیه شاه خائن سخن می گفت. تیتر روزنامه های غرب و جراید عصر طاغوت را ببینید که چگونه می کوشیدند او را یک دیوانه، بیمار روانی و نامسلمان معرفی کنند. زمانی برای او جایزه «ضد زن» پیشنهاد کردند. زمانی گفتند: قذافی جشن کتاب سوزان برپا کرده و گفته است جز قرآن هیچ ایدئولوژی و کتابی در لیبی مجاز نیست.

قذافی بارها در سخنرانیها و تحلیلهایش «سرمایه داری استثمارگر» و «کمونیسم مستبد» را رد کرده است. او از آغاز انقلاب بارها برای امام و ملت ایران پیام فرستاده و همواره دیدار از ایران را آرزومند بوده و مهمتر از همه اینکه برای دفاع از انقلاب ایران «حاضر است نفت را به روی غرب ببندد و همپای ایران نفت را به عنوان یک سلاح بکار گیرد.»

ممکن است قذافی و رژیم وی دارای نقاط اشتباه و انحراف باشد. اولا چنین نقاط انحرافی در همه دولتهای حتی مترقی و اسلامی منطقه به انواع مختلف وجود دارد. ثانیاً به خاطر چنین مساله ای نمی توان از اتحاد دو کشور و دو ملت که اصلی اساسی است چشم پوشید. ثالثاً  ما با نزدیک شدن به قذافی و با قدرت رهبری امام، که او نیز ادعای پذیرش آن را دارد بهتر می توانیم نقاط احیاناً منفی کار وی را جرح و تعدیل کنیم و بر تمایل او به جبهه اسلام و هرچه دورتر شدنش از جبهه کفر بیفزاییم.

اکنون قصد دفاع پیگیر از شخص او نیست، سخن اصلی در دفاع از حریم اسلام است. حریمی که باید در برابر تجاوزات امپریالیسم و صهیونیسم و مرتجعین منطقه هرچه استوارتر و نفوذناپذیرتر باشد. برای چنین حریمی نگاهبانانی لازم است که جبهه پایداری را بنیان نهند و بدون تردید لیبی – با همه اما و اگرهایی که هست – هرگز نمی تواند و نباید از این جبهه بیرون گذاشته شود. قصه واقعاً دردناک امام موسی صدر را نیز می توان و باید در شرایطی مساعدتر به طور جدی تعقیب کرد.

به نقل از روزنامه کیهان بهار 1359

و امروز 30سال از ربوده شدن امام موسی صدر می گذرد . کجایند صاحبان همت و اراده !!!!!!!!!