اما اين قبيل کارها به معناي در جا زدن و پوسيدن نيست حد اقل اينکه در اين مسير خودمان امام صدر را بهتر مي شناسيم به هم کمک مي کنيم تا بهتر امام صدر را بشناسيم. تلاش مي کنيم خودمان را با عيار سيدموسي نقد کنيم و به صدر نزديک تر شويم. و اگر اين تلاش در اين حد باقيمانده، اين را به حساب بضاعت کم اين چند جوان بدانيد و فکر مي کنم از هر کس هم به اندازه توانش انتظار مي روود . توان يک دانشجو با توان کسي که عامل ربايش امام صدر در آغوش مي گيرد قطعاً يکي نيست. و سخن اخر اينکه اين راه اگر بي نتيجه هم باشد حداقل مسير اشتباه نيست و حداقل اثر آن بر ما اين است که احساس رکود و بيهودگي نمي کنيم و فردا حداقل اميدواريم که در پيشگاه دادار يکتا و پيش کسي که در صدر است سرفکنده و شرمسار نباشيم و اميد داريم آن روز که هر کس که با امامش بر اگيخته مي شود[1] سر ما بردامان کسي باشد که معناي همه خوبي هاست.
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نيابم به قدر وسع بکوشم.
[1] يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلًا
[ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مىخوانيم پس هر كس كارنامهاش را به دست راستش دهند آنان كارنامه خود را مىخوانند و به قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمىشود ( اسري71)