سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

هشدار امام صدر درباره شرکت کشورهای عربی در کنفرانس آناپولیس

در این هفته اتفاقات مهمی در جهان عرب افتاده است و یا در حال وقوع است . بحران داخلی لبنان ، که اگر حل نشود به بحرانی منطقه ای و بین المللی تبدیل می شود . همچنین برگزاری کنفرانس آنا پولیس است که تعدادی از کشورهای عربی با اسرائیل بر سر میز مذاکره می نشینند تا طبق معمول حتی در زمانی هم که پیروز میدان بوده اند امتیاز بدهند و بسیاری اتفاقات کوچک و بزرگ دیگر .
در همین زمان است که ندای ملکوتی امام موسی صدر را می شنویم که یک روز قبل از ربوده شدنش در هشتم شهریور 1357 فریاد می زند و به اعراب هشدار می دهد . می گوید از خوابی که اسرائیل برای اعراب و منطقه و جهان دیده است . هشدار می دهد که اگر از خواب غفلت بیدار نشوند فتنه اختلافات شیعه و سنی و درگیری اقلیت های قومی و مذهبی سراسر خاورمیانه را خواهد گرفت .
امام من چقدر جایت خالیست امروز ، در این روزگاری که شما آن را 30 سال پیش دیده بودید . و شاید همین گذشت زمان و نبودنت به بسیاری بفهماند که چرا ترا ربودند . که اگر بودی نه کمپ دیوید اتفاق می افتاد ، نه اسلو ، نه فلسطینیان رنگ اختلاف و برادر کشی می دیدند و نه آنا پولیس در شرف برگزاری بود . نه لبنان رنگ اختلاف و چند دستگی می دید و نه مسلمانان را در جای جای این کره خاکی به خاک و خون می کشیدند .

امام من ای کاش بودی و ما در سایه عبای مهربانیت در قبله آزاد شده قدس به امامتت نماز شکر می خواندیم و...
آنچه می خوانید مصاحبه مجله کویتی «النهضه» در سپتامبر سال 1978 است که در تاریخ
 30/8/1978 ، یعنی یک روز قبل از ربوده شدن آن بزرگوار ، در هتل الشاطئی واقع در شهر طرابلس پایتخت لیبی انجام شده بود . 
گزارش مجله «النهضه» را در ادامه می‌خوانید:

امام مهربانیها


امام سخن خود را با ارزیابی اوضاع کنونی لبنان آغاز و اظهار کرد:
لبنان بدون شک در حال گذر از یکی از سخت‌ترین مراحلی است که از ابتدا تا کنون تجربه کرده است. اسرائیل از اهداف و برنامه‌های خود در لبنان پرده برداشته است و مقامات رژیم صهیونیستی هر روز علنا از آن سخن می‌گویند. آنچه در حال حاضر در لبنان جریان دارد آن است که اسرائیل از دستجات سعد حداد و سامی شدیاق حمایت و آنها را به تمامی امکانات مجهز می‌کند تا از ورود و حتی نزدیک شدن ارتش لبنان به منطقه مرزی جلوگیری کند؛ منطقه‌ای که بیش از هر نقطه دیگرِ لبنان نیازمند آن است تا زیر چتر دولت مرکزی قرار گیرد. چرا که نیروهای سازمان ملل در آن حضوری ندارند، آنهم تنها بدین سبب که اسرائیل از ورود آنها جلوگیری می‌کند. اسرائیل با دستاویز قرار دادن وضع موجود نوار مرزی تلاش می‌کند تا مواضع، رفتار و روابط اجتماعی مورد نظر خود را بر ساکنین آن تحمیل کند و نهایتا آنچه را «کمربند امنیتی» می‌خواند، در آنجا بوجود آورد. این کمربند در حقیقت منطقه‌ای است برای خرید و فروش اجناس، جاسوسی و در یک کلام هر فعالیتی که امنیت لبنان را به خطر می‌اندازد.
البته در بیروت و مناطق جبل نیز دخالت اسرائیل به وضوح دیده می‌شود. اسرائیل مرتب اسلحه، تجهیزات و کارشناسان خود را به این مناطق می‌فرستد تا «جبهه لبنانی» را به عدم تمکین در برابر دولت مرکزی و نیز عدم پذیرش اصل‌های «گفتگو» و «یکپارچگی لبنان» تشویق و ترغیب کند. اسرائیل در حال حاضر عملا به یک نیروی فعال سیاسی و نظامی در عرصه داخلی لبنان تبدیل شده است.
از همه اینها مهم‌تر، بازی جدیدی است که اسرائیل اخیرا آغاز و دبیر هیأت دولتش نیز از آن یاد کرده است. اسرائیل تلاش می‌کند تا نقش حامی اقلیت‌های قومی و مذهبی را در جهان عرب ایفا کند؛ این بیانگر خطراتی است که نه تنها لبنان، بلکه کل جهان عرب و منطقه خاورمیانه را تهدید می‌کند. چه اغلب کشورها یک یا چند اقلیت را پذیرا هستند. افراد ناآگاه یا غیر مخلص نیز که به راحتی مورد سوء استفاده دشمن واقع می‌شوند، میان همه ملت‌ها وجود دارند. این به معنای آن است که جهان عرب اگر مشکل حاضر را در خود لبنان حل نکند، با بحرانی طولانی و فرساینده روبرو خواهد شد. چرا که اگر این برنامه در لبنان موفق شود، قطعا به کشورهای عربی دیگر نیز سرایت خواهد کرد.
ضرورت ایجاد جبهه فراگیر ملی
بهترین راه برای بر نخوردن به بن‌بست آن است که یک جبهه ملی و فراگیر لبنانی، متشکل از رهبران مسیحی، خصوصا مارونی، و تمامی نیروهای فعال سیاسی موجود در کشور تشکیل شود. این جبهه باید نشان دهد که لبنان و تمامی گروه‌ها و طوائف آن، خواهان صلح، وحدت ملی و داشتن روابطی برادرانه با جهان عرب هستند و در عین حال همکاری با اسرائیل را رد می‌کنند و تبدیل شدن به ابزاری برای فتنه‌جویی در جهان عرب را نیز بر نمی‌تابند. چنین جبهه‌ای باید موضع مسیحیان لبنان را از آنچه «جبهه لبنانی» اعلان می‌کند، جدا سازد. چنین جبهه‌ای باید از حکومت قانونی لبنان حمایت کند و آن را در راه تأسیس نهادهای سالم ملی یاری دهد. تنها در این صورت است که راه برون‌رفت از بحران به رویمان گشوده خواهد شد.
ناکامی دشمن در تقسیم طائفه شیعه
 رئیس مجلس اعلای اسلامی شیعه در پاسخ سؤالی در باره تلاش‌های
گذشته و حال برخی محافل جهت خارج ساختن طائفه اسلامی شیعه از صف نیروهای ملی اظهار داشت:
فشارهایی که خصوصا در لبنان، بر طائفه اسلامی شیعه وارد شده و می‌شود، بسیار بالاتر از آن است که به وصف در آید. این طائفه بهای مواضع ملی، قومی و انسانی خود را می‌پردازد. در حالیکه اگر به اصول و ارزش‌های خود پایبند نبود، به راحتی می‌توانست از زیر بار مصیبت‌ها شانه خالی کند. در جریان حوادث اخیر لبنان متجاوز از 30 هزار نفر از شیعیان کشته، مجروح یا ناقص‌العضو شدند. ده‌ها هزار خانه و مغازه منهدم گردید و خسارت‌های مادی فراوان دیگری که هر کدام جزئی از این مصیبت بزرگ هستند، به بار آمد. فشارهای فراوانی بر رهبران طائفه وارد آمد و تلاش‌های بیشماری برای ایجاد تفرقه در داخل طائفه و نیز فتنه‌انگیزی میان شیعیان و سایر برادران مسلمان لبنانی، سازمان مقاومت فلسطین و تمامی اعراب انجام گرفت. آنچه از شیعیان خواسته می‌شد آن بود که نقش اقلیت را بازی کند و همراه جبهه لبنانی در مقابل سازمان مقاومت فلسطین موضع بگیرد. اگر شیعیان چنین می‌کردند، این نتایج شوم به بار می‌آمد:
    ? سازمان مقاومت فلسطین تصفیه می‌شد و طراحان پروژه «صلح غربی» خاورمیانه فرصت می‌یافتند تا در غیاب فلسطینی‌ها برنامه خود را اجرا کنند.
    ? لبنان به «اسرائیل دوم»، آنهم در داخل جهان عرب تبدیل می‌شد. توضیح آنکه اسرائیل در خارج جهان عرب قرار دارد و یک لبنانِ «عربی» و «دوست اسرائیل» به طابور پنجم جهان عرب بدل می‌شد.
    ? مسأله اقلیت‌ها شدیدا اوج می‌گرفت و آتش فتنه اختلافات شیعه و سنی مجددا در اقصی نقاط جهان اسلام شعله‌ور می‌شد. بدیهی است که چنین وضعیتی ضعف و تشتت هر چه بیشتر امت اسلامی را به همراه داشت.
با توجه به این مسائل، رهبران طائفه شیعه دو گزینه در پیش روی داشتند: یا باید صلح ننگین را انتخاب می‌کردند؛ یا اینکه راه عزت، افتخار و همنوایی با حق، تاریخ و مصالح تمامی فرزندان خود در سراسر جهان را بر می‌گزیدند. طبیعتا آنها راه دوم را برگزیدند. یعنی صلح ننگین را رد کردند و تمامی عواقب سنگین و تلخ آن را به جان خریدند. بنابراین طبیعی بود که قربانی دهند و خطرها و فشارهای داخلی و خارجی فراوانی را متحمل شوند. خطرها و فشارهایی که تا همین لحظه نیز ادامه یافته‌اند. همین چند روز پیش بود که شنیدیم، مناخیم بگین آمادگی اسرائیل را برای حمایت از شیعیان لبنان اعلان کرده است. البته پر واضح بود که ما این توطئه جدید رژیم صهیونیستی را که لبنان، عزت و تاریخ‌مان را هدف قرار داده است، با قاطعیت رد کنیم؛ حتی اگر به مصائب دیگری منجر شود.
حوادث لبنان گویای آن است که مسائل پشت پرده بسیار گسترده‌تر از ظواهری هستند که در داخل کشور مشاهده می‌شود. برنامه‌ها و نقشه‌های بزرگی در دست انجام هستند که تماما در ماوراء مرزهای لبنان تنظیم می‌شوند. برخورد با این مسائل مستلزم دقت فراوان، تلاش خستگی‌ناپذیر و نیز توکل بر خداوند تبارک و تعالی است.
روابط پایدار با مقاومت فلسطین
 امام صدر در مورد
روابط با سازمان مقاومت فلسطین اظهار داشت:
سطح این روابط در حال حاضر خوب و شفاف است. نه تنها طایفه شیعه، بلکه تمامی مسلمان‌ها و همه کسانی که به «لبنان واحد» اعتقاد دارند، دریافته‌اند که روابط صحیح، پایدار و ضامن منافع همگان تنها زمانی میان آنها و فلسطینی‌ها برقرار خواهد شد، که مواضع گروه‌ها نسبت به اسرائیل، جبهه پایداری و کل جهان عرب شفاف باشد. البته یکی از شرط‌های اساسی ایجاد  چنین رابطه‌ای آن است که رفتار سازمان مقاومت فلسطین چنان نباشد که تداعی کند، که گویی بر مقدرات کشور لبنان حاکم است. خوشبختانه رهبران انقلاب فلسطین نیز امروز به این نکته توجه دارند. بحران جنوب لبنان و اشغال بخشی از آن توسط اسرائیل باعث شد تا تمامی نیروهای ملی لبنان با یکدیگر متحد شوند. به اعتقاد من اتخاذ مواضع صحیح در خصوص بحران جنوب، تنها راه عملی ایجاد رابطه‌ای پایدار میان لبنانی‌ها و سازمان مقاومت فلسطین است ... ما همواره و تا زمانی که زنده هستیم، از حضور مسلحانه فلسطینی‌ها حمایت خواهیم کرد و با سازمان مقاومت فلسطین در یک سنگر باقی خواهیم ماند.
جایگاه حرکت امل
امام صدردر ادامه سخنش به حرکت امل پرداخت و گفت:
«امل» یک حرکت مردمی و مؤمن به خداست که خط مشی، ایدئولوژی و تشکیلات خاص خودش را دارد.
ایشان اضافه کرد:    
حرکت امل در جریان مقابله با تجاوزات مکرر اسرائیل و جلوگیری از صهیونیزه کردن نوار مرزی جنوب لبنان افتخارات بزرگی را کسب و شهدا و قربانیان زیادی را تقدیم کرده است.
جنوب لبنان و مسئولیت اعراب
امام صدر در باره مسئولیت
اعراب در خصوص تحولات جاری لبنان گفت:
اگر خطرهای آینده و احتمال گسترش حوادث لبنان به سایر نقاط جهان عرب را در نظر بگیریم، مسئولیت اعراب در قبال تحولات جاری لبنان را به خوبی درک خواهیم کرد. البته این افزون بر مسئولیتی است که اعراب در قبال کشور برادر خود لبنان، مردم آن و عواقب غیر قابل جبران ناشی از سقوط این کشور بر دوش دارند. در ابتدای سخنم به برنامه آینده اسرائیل که همانا حمایت از اقلیت‌ها است اشاره کردم. اگر امروز به خود نیاییم، فردا مشاهده خواهیم کرد که اسرائیل در هر کشور عربی، به عنوان یک نیروی سیاسی فعال در کنار گروه‌های مخالف حکومت قرار گرفته است. تازه این در صورتی است که سیاست درهای باز سادات به نتیجه نینجامد. و الا اگر خدای نخواسته درهای جهان عرب به سوی اسرائیل باز شوند، چیزی نخواهد گذشت که اسرائیل بر تمام شئون عمرانی، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی زندگی ما مسلط خواهد شد.
حقیقت آن است که اسرائیل در اثر یک غفلت جهان عرب بدنیا آمد. زمانی نیز که تازه اعراب به خود آمدند و توانستند به عمق خطرات و تهدیدات اسرائیل پی ببرند، اسرائیل راه‌های جدیدتری را برای پیشرفت و گسترش هرچه بیشتر نفوذ خود در پیش گرفته بود. اسرائیل از سال 1948 تاکنون همواره با زمان حرکت کرده و حتی گاهی از آن پیشی گرفته است. در حالیکه اعراب متأسفانه زمانی به خطرات، مطامع و برنامه‌های اسرائیل پی می‌برند که کار از کار گذشته است و لاجرم تنها در صدد کاهش و جبران خسارت‌ها بر می‌آیند؛ البته همین نیز در حالی‌ است که اسرائیل باز نقشه‌های جدیدی را پی می‌ریزد، تا نه تنها زمین‌های اعراب، بلکه تمامی وجود و هستی آنان را به یغما برد. همین فردا است که بشنویم، که اسرائیل حتی در عرصه منابع نیرو و انرژی نیز فعالیت دارد و دسترسی بخشی از جهان را به آن سد کرده است!هنوز هم ماجرای انتقال آب‌های رود اردن را به صحرای نقب به یاد داریم. اعراب دور هم جمع شدند و توافق کردند تا از انحراف رود اردن توسط اسرائیل جلوگیری کنند. اما زمانی به فکر افتاده بودند که کار از کار گذشته بود و اسرائیل تمامی مقدمات را آماده کرده بود. به همین سبب دوباره گرد هم آمدند تا این بار در باره انحراف شاخه‌های رود اردن تصمیم بگیرند. اما اسرائیل که از قبل این مرحله را نیز پیش‌بینی کرده بود، این بار هم آماده بود و سرچشمه‌های اصلی را مورد تعرض قرار داد. کار به جایی رسید که اعراب قناعت کردند تا تنها از ثروت‌های آبی باقی مانده در اطراف اسرائیل مراقبت کنند. از جمله در صدد بر آمدند تا سدی بر روی لیطانی احداث کنند. اما اسرائیل باز کارشکنی کرد؛ از یکسو با احداث سد مخالفت کرد و از سوی دیگر عوامل خود را بسیج کرد تا اجرای این پروژه را به تأخیر اندازند. وضع به همین منوال ادامه یافت و امروز که اینجا نشستیم و با هم صحبت می‌‌کنیم، اسرائیل بر تمامی سرچشمه‌های رود اردن در لبنان سیطره یافته است.
این مثال به خوبی گویای آن است که ما بعد از آنکه کار از کار گذشت، یعنی بعد از وقوع مصیبت، تازه به فکر می‌افتیم تا چاره‌ای بیندیشیم! در حالی‌که اسرائیل از زمان پیشی گرفته است و همواره برای تحولات آیتده برنامه‌ریزی می‌کند. بگذارید در این شب ماه مبارک رمضان قدری با خوانندگان مجله صریح‌‌تر باشم. ما در لبنان دیگر چیزی را نداریم که از دست بدهیم ... اما برادران ما باید به آنچه دارند، فکر و برای حفظ آن چاره‌اندیشی کنند. باید از ثروت، قدرت، ارزش‌ها، دین، سرزمین و تمدن خود دفاع کنند. به آنها هشدار می‌دهم که همه وجود و هستی‌شان در معرض خطر است. شاید مناسب باشد که به بیتی از یک قطعه شعر عربی اشاره کنم که خطاب به خلیفه عثمانی سروده شده است. این بیت زمانی سروده شد که سرزمین اندلس مورد هجوم و در آستانه سقوط قرار گرفته بود:
ادرک بخیلک ارض الله
اندلس                                                                                                فان رسم الهدی و الدین قد درس