سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

کاغذپاره سوم شورای امنیت !

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم
سومین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در خصوص مساله هسته ای ایران هم در روزهای گذشته صادر شد . در این قطعنامه نیز مانند دو قطعنامه گذشته ایران را منع کرده اند از ادامه فعالیتهای انرژی هسته اش و همچنین تصویب کرده اند ادامه تحریمات بر علیه ملت ایران را . این قطعنامه با 14 رای موافق و یک رای ممتنع اندونزی به تصویب رسید و برگ زرین دیگری بود در کارنامه دولت نهم .  
چند ماه پیش جناب آقای داوودی در سفری رسمی به همراه هیأت بلند پایه اقتصادی و در پاسخ به سفر سال گذشته نخست وزیر کشور لیبی به جماهیری لیبی سفر کردند . در آنجا قراردادها و یادداشت تفاهم هایی در زمینه های مختلف به امضا رسید و جناب داوودی در دیدار با معمر قذافی رهبر این کشور ، لیبی را کشور دوست و برادر خواند و آینده رابطه با آن را روشن و امیدوار کننده و روبه گسترش توصیف کرد . در بازگشت از این سفر از ایشان سوال شد : آیا شما در دیدارتان با قذافی پرونده امام موسی صدر رهبر ایرانی شیعیان لبنان و سرنوشتش را هم مطرح کردید ؟ و در پاسخ شنیدیم بله ! همین .
 پیش اهل نظر که از این عملکرد دولت (سفر دولتمردان به لیبی) و پاسخ معاون اول رئیس جمهور و سخنگوی دولت  گله می کردیم جواب می شنیدیم که « مصلحت اینگونه ایجاب می کند » علت را که جویا می شدیم می گفتند : «لیبی عضو شورای امنیت است و می تواند در عدم تصویب قطعنامه برعلیه ایران موثر باشد » . وقتی می گفتیم مگر می شود به لیبی اعتماد کرد ، عاقل اندر سفیه نگاهمان می کردند که یعنی شما را چه به سیاست ! وقتی خدمتشان عرض می کردیم که ما با کشور لیبی مساله ای 30 ساله داریم ، از موشکهای اهدایی زمان جنگ برایمان می گفتند ! وقتی از اصولگرایی و معنایش می گفتیم و اینکه امام خمینی (ره) موسای صدر را فرزندی می دانست که او را بزرگ کرده و گفته اند تا مساله آقا موسی  حل نشود قذافی را به حضور نمی پذیرند و اینکه تا به آخر هم به این گفته پایبند بودند ؛ از بالای عینک نگاهمان می کردند و می گفتند که بچه ! مگر دیپلماسی خُم رنگرزی است که هر چه شما خواستید دولت انجام دهد .
به دیگری که می گفتیم غیبت 30ساله امام موسی صدر برای جوان امروز این مرز و بوم مساله است ، می شنیدم پس علافید ! وقتی می گفتیم جوان امروز در هجومی از ضدارزشهای گوناگون با اینکه در ام القرای جهان اسلام زندگی می کند باز جواب سوالات متعددش را از لابلای حرفهای سی سال پیش موسای صدر پیدا می کند ، دیگر نمی دانستند چگونه بگویند که « شما تئوریسین های امروز کشورتان را گذاشته اید و به دنبال کسی رفته اید که 30 سال است نیست ! »
 وقتی می گفتیم پس این چه اندیشه ایست که نیست اما هست ! این چه سیره و روشی ست که صاحبش سه دهه است که از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم است اما  می تواند در سال 2008 در لبنان حکمیت کند ؟ آخر مگر موسای صدر چگونه عمل می کرد که مخالف و موافق دولت در لبنان هر دو به آن شیوه تمسک می جویند برای حل مشکل ؟ مشکلی که سازمان ملل و اتحادیه عرب و سوریه و عربستان و آمریکا و فرانسه و ...ایران نتوانستند با تمام امکاناتشان آنرا حل کنند اما اندیشه و سیره و روش موسای صدر که 30 سال است در زندانهای لیبی اسیر است می تواند ؟
من هنوز نمی دانم امام موسی صدر کیست !
من هنوز نمی دانم او چگونه عمل می کرد که گروه 14 مارس که ما آنها را کافر !!!می دانیم و طرفدار امپریالیسم و صهیونیسم ، از او و روشش یاد می کنند اما ما اینجا در وطن او از یادش غافلیم !
من هنوز نمی دانم چگونه باید کار کرد ، حرف زد ، نگاه کرد ، گوش داد ، چرا که نمی دانم و به من یاد نداده اند که در این دنیای پر تزویر بالاخره عدالت ارزش است یا نه ؟ و اگر ارزش است جز اصول انقلاب اسلامی است یا نه ؟ و اگر هست عدالت برای همه خوب است یا برای بعضی ها ؟ و این بعضی ها چه کسانی هستند ؟ و این بعضی ها فقط باید مرغ همسایه باشد یا دیگران را هم شامل می شود ؟ و این دیگران باید از گروه ما باشند یا از هر گروهی می توانند باشند ؟ و این ارزش عدالت فقط به درد شعار انتخاباتی می خورد و یا باید به آن عمل هم کرد ؟ و عمل به آن فقط با سهام عدالت تمام می شود ؟ و اصلا ما برای چه انقلاب کرده ایم ؟ و آیا روزهای اول پیروزی انقلاب را یادمان می آید که در هر خیابانی یک گروه آزادیبخش دفتر داشت ؟ و امروز را می بینیم که با دیکتاتورهای دنیا نرد عشق می بازیم ؟ آن دیروز سیاست ما خُم رنگرزی بود یا امروزمان دیپلماسی ؟ دیروز می گفتیم و هنوز بر دیوارهای شهرمان نقش بسته است که حتی یک لحظه هم با آمریکا کنار نخواهیم آمد و امروز می گوییم که بستگی به مصلحت مان دارد اگر برایمان مفید باشد چرا که نه !
آخر من از کجای این حرفها باید بدانم کدام عمل ما اصول است و کدام مصلحت ! کدامش ارزش و اخلاق است و کدام سیاسی کاری ! کدام دائمی ست و کدام موقتی !
کجاست آن بزرگمرد اسطوره ای عصرمان که با کمال افتخار فتوا داد «اسرائیل شرّ مطلق و تعامل با آن مطلقاً حرام است » و بر این اصل ایستادگی کرد تا آنجا که مجبور شدند از صحنه سیاسی دنیا حذفش کنند ! عاملان این جنایت فکر می کردند که بعد از چند روز دیگر کسی به این فکر نمی کند که رهبرش نیست . آنها معتقد به مرور زمان بودند و اینکه « از دل برود هر آنکه از دیده برفت »
در ابتدای این یادداشت گفتم سومین قطعنامه شورای امنیت بر ضد ایران برگ زرینی ست در کارنامه دولت نهم ! و این بدان جهت است که دولت نهم جمهوری اسلامی ایران که در تیرماه 1384 با شعار دولت اسلامی و عدالت و اصولگرایی و مهرورزی برسرکار آمد برسر یک تصمیم غلط و تحلیل اشتباه و عدم پیش بینی صحیح عمل بازیگران صحنه عرصه بین الملل اصول خود را فروخت ! آن هم چه بی ارزش ! و هیچ به دست نیاورد . به خیال خود روش دیپلماسی فعال را در پیش گرفت و با مصر و لیبی شروع به عادی سازی روابط کرد . دستگاه دیپلماسی ما و در رأس آن وزیر محترم وزارت امورخارجه که دیپلماسی را خُم رنگرزی نمی داند و کاملاً حساب شده عمل کرد امروز ببیند که این عملکردهای شتابزده و بی تأمل جز هیچ ! برایمان به ارمغان نیاورده است . آن از وضیعت سرزمین های اشغالی و این هم از شورای امنیت ! آن از کشتار مردم و این هم از رأی مثبت کشور لیبی به قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت ! من نمی دانم که این تناقض را چگونه حل کنم . شورای امنیتی که به قول آقای رئیس جمهور مصوباتش کاغذ پاره ای !! بیش نیست ، آیا برای خرید رأی موقتی یک کشور توتالیتر باید اصولمان را فدایش کنیم .
من هنوز یک سوال اساسی در ذهنم باقی مانده . سوالی که سالها پیش سرمقاله نویس روزنامه کیهان مطرح کرده است
«مصلحت انقلاب یا مصلحت صدر ، کدام یک در صدر است ؟»


این یادداشت در سایت های زیر منعکس شد :
http://www.imamsadr.ir/didgah/bahamrahan.php
http://www.adlroom.org/vdcj.hevfuqexxsfzu.html
http://www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code=86121705