سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

حافظ و نگهدار من چشمان شماست !

امام موسی ساده می زیست . با تاکسی رفت و آمد می کرد و همیشه در بین مردم بود . می گفت : « جای من اکنون در میان شماست . پایگاه من در قلب های شماست ، قدرت من به دستان شماست . حافظ و نگهدار من چشمان شما هستند ، برنامه های من به دست شما اجرا خواهد شد . هیچ کس و هیچ چیز را در این دنیا بر شما ترجیح نخواهم داد . »
بعدها روزانه چندین نوبت از این سوی لبنان به آن سو می رفت ، لذا مجبور شد با اتومبیل یکی از اهالی لبنان بنام ابوعلی حجازی سفر کند . به ابو علی سپرده بود که « هر گاه دیدید که مردم محبت کرده و به استقبال آمدند ، ماشین را حداقل در فاصله 100 متری آنها متوقف کنید تا بتوانم پیاده شوم ، من هم باید به استقبال آنان بروم و آن گونه که شایسته است ، احترام بگذارم . این مردم ولی نعمت ما هستند . خداوند آنان را دوست دارد . »

حافظ و نگهدار من چشمان شماست !

ماشین ابوعلی «فولکس» کوچک و جمع و جوری بود که امام موسی با آن قامت کشیده و هیکل رشید به هنگام نشستن دچار زحمت می شدند . روزی راننده به ایشان گفت :« آقا جان ! چرا اصرار دارید از این ماشین کوچک ، که در آن به زحمت می افتید استفاده کنید ؟ » امام گفتند : « برادر ابوعلی ! ما داریم به دیدن مردم فقیر و محروم جنوب می رویم . آنها اگر ببینند که سید موسی با ماشینی شیک و مدل بالا آمده است ، احساس کوچکی و حقارت خواهند کرد . نباید از موضع بالا با مردم برخورد کنیم . آنها آن وقت دیگر احساس راحتی نخواهند کرد . باید با مردم متواضع باشیم . باید مثل خودشان زندگی کنیم و با آنها صمیمی و با محبت باشیم . اینها کسانی هستند که خداوند دوستشان می دارد . ما هم باید اینها را دوست بداریم ما روحانیان باید کاری کنیم که مردم با دل و جان از ما استقبال کنند نه با چشم و زبان .»