سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

سرمنزل شهادت

کاروان شهادت، به منزل رسید و حسین در کوی شهادت فرود آمده و کربلا بارانداز کاروان گردید.
چرا حرّ چنین کرد و حسین در کربلا فرود آورد؟ چون سرزمین کربلا در کنار شاخه‌ای از فرات قرار داشت؟ و پسر زیاد، امیر کوفه، فرمان داده بود که حسین را در بیابانی بی‌آب و گیاه فرود آورند. و حر این فرمان را انجام نداد و بازرس حر نیز اعتراض نکرد!؟
آیا از وضع طبیعی کربلا بی‌اطلاع بودند؟ آنچه روشن است، کربلا بیابانی خشک بوده و سبزه و گیاهی نداشته، ولی در کنار رودخانه قرار داشت. گویند نخلستانی نیز در آن سرزمین بوده است. به هر حال، پاسخ این پرسش بر ما مجهول است.
کاروان شهادت که به کربلا رسید، حسین برای یاران، از قول ام‌سلمه داستانی حکایت کرد:
وقتی در حضور رسول خدا شرفیاب بودم و حسین را که کودک بود، در آغوش داشتم، جبرئیل فرشتة وحی، نیز نازل شد، ناگهان کودک در بغل من به گریه افتاد.
پیامبر فرمود: فرزندم را بده. اطاعت کردم. پیامبر حسین را در بغل گرفت. جبرئیل عرض کرد: یا رسول‌الله، حسین را دوست می‌داری؟
رسول خدا: آری، حسین را دوست می‌دارم.
جبرئیل گفت: امّت تو او را خواهند کشت و اگر بخواهی جایی که حسین در آن کشته می‌شود، به تو نشان دهم؟ پیغمبر فرمود: آری. جبرئیل زمین قتل‌گاه حسین را به رسول خدا نشان داد.
پس حسین، روی به یاران کرده، گفت: این همان زمینی است که جبرئیل به جدّم رسول خدا نشان داد و من در آن کشته خواهم شد. آن‌گاه به سخنش ادامه داده، چنین گفت:«مردم، برده دنیا هستند و دین بازیچة زبان آن‌هاست. مادامی که دین را به سود خود دیدند، در پی آن می‌روند، ولی دورة امتحان که رسید، دین‌دار کم‌یاب می‌گردد.»
سپس پرسید: کربلا همین جاست؟ گفتند: آری. فرمود:
«این دشت رنج و بلا، و زمینی است که بارانداز ما و قتل‌گاه مردان ما و ریزش‌گاه خون‌های ماست.»*

 

*عاشورا به روایت آیت الله سید رضا صدر برگرفته از کتاب «پیشوای شهیدان»

صفحه ویژه سایت موسسه امام موسی صدر