سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

عبادت خداوند یعنی آزادی مطلق

رمضان کریم


بسم الله الرحمن الرحیم
شاید برای بسیاری از ما این سوال پیش آمده باشد که چرا باید عبادت کنیم ؟ و این بار سنگین را به دوش بکشیم ؟ و اگر انسان آزاد آفریده شده چرا باید بنده باشد ؟ و بندگی خدا یعنی چه ؟ و هزاران سوال دیگر که در ذهن هر جوان امروزی وجود دارد و شاید ابا دارد از اینکه آنرا بر زبان بیاورد ، نکند به بی دینی متهم شود و یا ...
« آنچه مرا به بحث بر می انگیزاند، صورت مخدوشی است که به عبادات در اسلام داده شده است؛ گویی نماز و روزه مالیاتی است که مسلمان باید تقدیم خداوند کند. این صورت مخدوش از نماز که بار مسئولیت را سنگین می کند، میل و رغبتِ آزادی خواهانه انسان را به نماز از میان می برد، و نماز را کاری ناخوشایند جلوه می دهد. قرآن در این باره چنین می گوید:«و انها لکبیره الا علی الخاشعین»(45:2) این مسأله یکی از اسباب دوری مردم وجوانان از نماز است. به محض اینکه این فکر به زبان بیاید که ما بندگان خدا هستیم، مخالفتها آشکار می شود که ما نمی خواهیم بنده باشیم. اگر بگویی که این بندگی استثنایی دارد؛ ما بنده بشر نیستیم بلکه بنده خدا هستیم، پاسخ این است که این یک استثناست ویا این که این گونه اندیشیدن اجباری وغیر واقعی است...»
این بار نیز پای سخنان امام موسی صدر می نشینیم و پاسخ سوالات متعدد خود را از میان جملات او پیدا می کنیم ، هر چند این سخنان سالها پیش ایراد شده باشد . 
  درهوای رمضان نگاه متفاوت امام موسی صدر به روزه ادامه مطلب...

سالها می گذرد ...

بسم الله الرحمن الرحیم
می گویند اگر با آمدن آفتاب از خواب بیدار شویم نمازمان قضاست !
امروز که به آسمان نگاه می کردم آفتاب را ندیدم . هوا روشن بود و نورافشانی خورشید از پشت ابر دنیا را زیبا کرده بود و این یعنی آفتاب هم هست و هم نیست ! بستگی به تو دارد که چگونه نگاه کنی و چگونه بیندیشی . مهم این است که وجود آفتاب را باور داشته باشی و ابر را تنها حائلی بدانی برای اینکه تو بتوانی به آفتاب نگاه کنی و زیبایی شگفت انگیزش را درک کنی ! چرا که اگر این تکه های مخملی ابر نبود تو فقط نوری از خورشید می دیدی و دیگر توان نگرستن به آن را نداشتی !
سالها می گذرد ، سالهای سال ، به اندازه سالهای عمری که من پشت سر گذاشته ام ! به اندازه تمام ماههایی که یکی یکی شمردمشان و به اندازه تمام روزهایی که با طلوع و غروب خورشید بیدار شدم و خوابیدم ، به اندازه تمام ساعت هایی که به ساعت نگاه می کردم تا زمان جلو برود ، به اندازه تمام دقیقه هایی که پاندول ساعت دیواری با گذشت وقت همراهی می کرد و به اندازه تمام ثانیه هایی که برای گذشتنش لحظه شماری کردم .
سالها می گذرد
سالها از تولد من
سالها از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
سالها از شروع جنگ
سالها از خاتمه جنگ
سالها از دوران سازندگی
سالها از دوران اصلاحات
و چند سالی هم از دوران مهرورزی و عدالت خواهی
سالها می گذرد
سالها از خندیدن دشمن به ما
سالها از نماز خواندن پشت سر عقید صغیر
سالها از توهین به امیرالمومنین (ع)
سالها از هدیه گرفتن های رنگ به رنگ
سالها از کمکهای جورواجور
سالها از نشست های دو جانیه و چند جانبه
سالها از عکس های یادگاری
سالها از خنده های به ظاهر دیپلماتیک
سالها از فروش اطلاعات هسته ای ایران
سالها از ادعای پیامبری و جایگزینی کتاب سبز به جای قرآن کریم
سالها از اظهارات گاه و بی گاه درباره مالکیت امارات بر جزایر سه گانه
سالها از حمایت از سید مهدی هاشمی
سالها از دامن زدن به پان عربیسم در ایران  
سالها از اعلام عزای عمومی برای کشته شدن صدام
سالها می گذرد
سالها از نبودنش
سالها از ندیدنش
سالها از ربودنش
سالها از مظلومیتش
سالها از اسارتش
سالها از آزادگی اش
سالها از نشنیدن کلام رسایش
سالها از ندیدن روی زیبایش
سالها می گذرد
سالها از بستن چشمهایمان بر روی حقیقت
سالها از گرفتن گوشهایمان برای نشنیدن حقیقت
سالها از بستن دهان هایمان برای نگفتن حقیقت
سالها از خواب بودنمان
سالها از بی غیرتی مان
سالها از بی عزتی مان
سالها از بی ره بری مان
سالها از دوری مان از اسلامی که او می فهمید
سالها می گذرد
سالها از نه شهریور پنجاه و هفت
سالها از سفر رسمی امام موسی صدر به لیبی
سالها از آغاز آن سفر طولانی و بی بازگشت
خوب که گوش می کنم صدایی می شنوم . در سمفونی هستی صدایی آشنا ست که ما را به خود می خواند ، صدای کسی ست که با این سمفونی هم نواست ، صدای کسی ست که کرامت انسان را محترم می شمرد ، صدای کسی ست که سالها پیش امام محرومان نام گرفت و ما امروز امام آزادگان خطابش می کنیم ، چرا که سالها از اسارتش در زندان های رژیم لیبی می گذرد . کسی که نه تنها اسیر میله های سرد زندانهای شمال آفریقاست ، که اسیر غفلت و خواب آلودگی ماست ،‌ او که اگر امروز در میان ما حاضر بود ، ما مسلمانی را گونه ای دیگر تجربه می کردیم .
30 سال از ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی می گذرد و ما امسال سی امین سالگرد این اتفاق شوم را برپا کردیم . اما چه سود که جز تکرار مکررات سی ساله حادثه ای رخ نداد . سخنرانان یکی پس از دیگری آمدند و گفتند . اما از آنچه سی سال پیش امام صدر انجام داده بود و هیچ کس نگفت که ما امروز چه کنیم برای بازگرداندن موسی صدر . همه گفتند او انسان فوق العاده ای بود ، همه از زندگینامه پربارش گفتند و عملکرد کم نظیرش ، اما نگفتند که ما به عنوان مثلاً دادستان کل کشور ، آن هم تنها کشور مقتدر و ظلم ستیز در سطح جهان !!! بعد از گذشت 30سال ، برای ادای دین نسبت به این فرزند خلف ایران و اسلام چه کاری می خواهیم انجام دهیم ؟ او گفت و ما گوش دادیم . هم او در این جرم شریک است و هم ما . چرا که ما هم  رضا دادیم به این بی توجهی و بی غیرتی و غفلت و ظلم عظیم  !
نمی دانم آیا ما قبل از آمدن آفتاب از خواب غفلت بیدار خواهیم شد یا نه ؟ که اگر بیدار نشویم نمازمان قضاست و مسلمانی مان مانند خوارج است در زمان امیرالمومنین (ع) ؛ هر چند فریاد زنیم ما اهل کوفه نیستیم ! چرا که اگر خوب نگاه کنیم فرزند علی (ع) را در زندان کینه قذافی تنها گذاشته ایم !

وبلاگ  9شهریور57 سالها را با خودت تکرار کن
وبلاگ
 یادیاران
بازگرد سلیمان عشق


آقای من ! غیبتت طولانی شده است ...

همزمان با سپری شدن سی سال از ربودن امام موسی صدر در لیبی, دفتر جنبش امل در تهران به همراه دادستانی کل کشور و مؤسسة فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر مراسمی برگزار می‌کند. در این مراسم دادستان کل کشور, حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای دری نجف آبادی و نمایندة جنبش امل, استاد خلیل حمدان, دیدگاه‌های خود را دربارة این پرونده و ابعاد آن و راهکارهای مناسب برای بازگرداندن هر چه زودتر امام موسی صدر به آغوش میهن ارائه خواهند کرد.
شایان ذکر است که اخیراً حکم جلب و مجرمیت قذافی و یازده لیبیایی دیگر در این خصوص در دادگاه لبنان تأیید شد.
مکان: خیابان انقلاب, خیابان قدس, خیابان پورسینا, تالار ابن سینا. (درب شمالی دانشگاه تهران)
زمان: سه شنبه. پنجم شهریور ماه 1387. ساعت 17 الی 19

غیبتت طولانی شده است


نامه امام موسی صدر به جوانان

آنچه می خوانید نامه صوتی امام موسی صدر خطاب به دکتر صادق طباطبایی است که شب عزیمت به آلمان برای تحصیل بر روی نوار ضبط و همراه او شده است .
این نامه سفارشی ماندگار است به تمام جوانان از هر کیش و آیین و با هر ملیت و نژاد ؛ سفارشی است از یک عالم دین به جوانی که می خواهد در امروز زندگی کند و فردا را بسازد . سفارشی  است عملی برای جوانی که  می خواهد از مواهب دنیا استفاده کند ، درس بخواند ، مرد اجتماع باشد ، در عین حال دیندار هم باشد و همه اینها را با هم جمع کند ...

امام موسی صدر و دکتر صادق طباطبایی


ادامه مطلب...

نگاه امام موسی صدر به روزنامه نگار

... مطبوعات محرابی است برای پرستش خدا و خدمت به انسان ها و اگر از عهده وظایف خود برنیاید دامگه شیطان و مایه تخریب انسانیت خواهد بود. این عرصه از مهم ترین و حساس ترین میدان های جهان است. زیرا افکار عمومی را شکل می دهد، فرهنگ آفرین است، خوراک روح را فراهم می آورد، مراحل جدید تکامل معنوی را پی می نهد، عواطف مردم را پیراسته می گرداند و آنها را به نیکی و راستی رهنمون می شود.
مطبوعات با نظارت بر جامعه و ارکان آن و با جهت دهی به دولت و حاکمیت و نهادها و با
مشارکت در ساماندهی اقتصاد و سیاست و کوشش در تصحیح امور جامعه در حقیقت به جامعه بشری و محیط انسانی نظم می بخشد و به این ترتیب خدمتگزار جامعه، فرد و انسانیت و نتیجتا از ارکان کرامت بخشیدن به انسان و حفظ این کرامت است.
عنصر مطبوعاتی می تواند جامعه ای صالح بیافریند.
چون آنگاه که مقاله
ای نشر می دهد یا تحلیلی می نویسد یا تصویری را به چاپ می سپارد یا عنوانی را برجسته می کند یا به تفسیر رویدادی می پردازد، در حقیقت در پی جهت دادن به فرد و جامعه است و می تواند پدری راهنما و دلسوز و هدایتگری فرزانه باشد، همچنان که می تواند خیانتکار و یا گمراه کننده یا تحریف گر حقایق و اندیشه ها باشد.
...مطبوعات از مهم ترین میدان های جهادی و از برجسته ترین عوامل تکوین انسان مدنی است
. این جایگاه والا وظایفی در قبال جامعه بر عهده اصحاب مطبوعاتی می گذارد، همان طور که وظایفی در قبال اینان بر عهده جامعه می نهد.
وظیفه اینان در قبال جامعه جهت دهی،
روشنگری و خیرخواهی مخلصانه و بی شائبه است. حق آنان بر جامعه نیز همان برخورداری از آزادی و پشتیبانی و تامین امکاناتی است که او را از فساد و انحراف مصون بدارد.
...آزادی برترین ساز و کار فعال کردن همه توانایی ها و ظرفیت های
انسانی است. هیچ کس نمی تواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، توانایی هایش را پویا و موهبت های الهی را بالنده سازد. آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوش گمانی نسبت به انسان حال آنکه نبود آزادی یعنی بدگمانی نسبت به انسان و کاستن از کرامت او. کسی می تواند آزادی را محدود کند که به فطرت انسانی کافر باشد. فطرتی که قرآن می فرماید: «فطرت الله التی فطرالناس علیها» ??:?? فطرتی که پیامبر باطنی و درونی انسان است.
آزادی حق روزنامه نگار است، که جامعه اش باید به او پیشکش کند
. آزادی خدمتی است به روزنامه نگار تا کار خود را به انجام رساند و خدمتی است به جامعه تا همه چیز را بداند. صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی. آزادی برخلاف آنچه می گویند، هرگز محدودشدنی و پایان یافتنی نیست. در حقیقت آزادی کامل عین حق است. حقی است از جانب خدا که حدی بر آن نیست.آزادی حقیقی دقیقا رهایی از عوامل فشار خارجی و عوامل فشار داخلی است و به تعبیر امام علی «من ترک الشهوات کان حرا» تحف العقول، ص ?? آزاده کسی است که شهوات را ترک کند. اگر بخواهیم آزادی را تعریف کنیم باید بگوییم که آزادی رهایی از دیگران و رهایی از نفس است. اگر آزادی را این گونه تفسیر کنیم، دیگر معتقد به حد و مرز برای آزادی نخواهیم بود. آزادی ای که با آزادی دیگران اصطکاک داشته باشد، در حقیقت بندگی نفس خویشتن و شهوت طلبی است. آزادی، جهاد است. همان جهاد اکبری که مورد نظر پیامبر گرامی بود، جهاد با خویشتن خویش برای رهایی از شهوات در مقابل جهاد اصغر که جهاد با بیگانگان است.
برای آنکه نظر روزنامه نگار خیرخواهانه، صادقانه و بی شائبه باشد، بر جامعه است که برای او آزادی را تامین و خاطر آسوده را تضمین کند، تا تحت تاثیر زرق و برق ها و انواع فشارها قرار نگیرد. با چنین تمهیداتی جامعه هم منتفع خواهد شد. با چنین سازوکاری جامعه خود نیز خدمت می کند، نقش حقیقی خویش را ایفا می کند و از توان جهادگران خود بارور و بهره مند می شود. به راستی که آزادی والاترین شیوه برای شکوفا کردن قابلیت ها، ظرفیت ها و استعدادهای جامعه است و چنین حقی با آزادی ادا می شود.
... روزنامه نگار نباید مورد اهانت و تحت فشار قرار گیرد، نباید به فقر و نداری بیفتد و نباید در معرض تهدید و ترور واقع شود...

این سخنرانی 42 سال پیش در مراسم هفتمین روز شهادت کامل مروّه روزنامه نگار لبنانی ایراد شده است . به نقل از کتاب ادیان در خدمت انسان ص28-23


محّمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر بت شکن

محّمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر بت شکن


...کار رسولان در اثر بخشی، به کلی، با فلاسفه متفاوت است.چرا که پیامبران عقل آدمی را در چارچوب وجدانشان مخاطب می ساختند. ودین چنانکه متخصصین با الهام از پیامبر این گونه تعریف کرده اند:«فطرتی است که انسان را به خالقش پیوند می دهد» ودعوت الهی از این فطرت آغاز شد. این بینش، بزرگترین عامل توفیق انبیا در رسالتِ به حقشان بود. ارتباط غریزی میان آدمی و خدایش رسالت انبیا را آسان می ساخت. اما در رسالت فلاسفه سودی نداشت.
در حالیکه فیلسوفان خود را تنها وآسیب پذیر می دیدند، پیامبران در ژرفای احساسات مقدس و اصیل آدمیان جای داشتند. هرگاه مردم برای حفظ سنت یا امری موروثی با آنان به جفا رفتار می کردند، دعوت از دریچةایمان به خدا، به درون آنها راه می یافت.
رسالت همة انبیا یکی است، واختلافشان، تنها به ادوار زندگی بسته است؛ ادوار زندگی با توجه به «تکامل وتکوین». جوهر انقلاب پیامبران بر ضد بت پرستی به هر شکلی که باشد، در مراحل و ادوار مختلف تفاوتی نمی کند. زیرا که آنان رهبرانی رهایی بخشند؛ به دقیقترین معانی ای که ما امروز از این دو واژه (رهبر ورهایی بخش) در می یابیم. گزاف نیست اگر بگوییم حضرت محمد(ص) بزرگترین پیامبر است وانقلاب او بزرگترین انقلاب. این بیان واقعی این انقلاب است ونتایج این انقلاب وتاریخ، این را ثابت کرده است...
قسمتی از مقاله امام موسی صدر در هفته نامه النهج 23شهریور1339


متن کامل این مقاله را می توانید  اینجا بخوانید


شهادت حضرت باب الحوائج تسلیت باد !

شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد
و من دعائه (ع) فی سجده
اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اَنَّنِی کُنتُ اَسأَلُکَ اَن تُفرِغَنِی لِعبادَتِکَ ، اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتَ فَلَکَ الحَمدُ . قَبُحَ الذَّنبُ مِن عَبدِکَ ، فَلیَحسُنِ العَفوُ وَ التَّجاوُزُ مِن عِندِکَ . اَللّهُمَّ اِنِّی اَسأَلُکَ الرَّاحَةَ عِندَ المَوتِ وَ العَفوَ عِندَ الحِسابِ .

دعای امام موسی کاظم (ع) در سجده هایش
خداوندا ، تو می دانی که من از تو درخواست کرده بودم که فراغتی برای عبادت من قرار بدهی ، خدایا ، به تحقیق که این فراغت را به من عطا کردی ، پس تو را شکر ، گناه از بنده تو زشت و عفو و گذشت از ناحیه تو زیباست . خداوندا ، از تو راحتی هنگام مرگ و عفو هنگام حساب «قیامت» می طلبم .
به نقل از صحیفه کاظمیه – سید محمد رضا غیاثی کرمانی – دعای 57 – ص 81


موسی صدر با خانواده خود اینگونه بود !

***امام موسی صدر به دخترها خیلی اهمیت می داد . یک بار به برادرم صدری گفت اگر شرایطی پیش بیاید که ناچار به اولویت بندی تحصیل فرزندانم شوم ، این اولویت را به دخترهایم می دهم تا پسرها .
در سیزده سالگی به خواست پدر ، برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتم . یادم هست قبل از آنکه پیش برادرهایم بروم ، به آنها سفارش کرده بود مبادا وقتی حورا می آید همه کارها را به دوش او بیندازید ! کارها را تقسیم کنید تا کسی خسته نشود . این شد که فقط آشپزی به من افتاد و خرید خانه ، جارو زدن ، شستن لباس ها و ... به برادرانم محول شد . 
 

امام موسی صدر

***هیچ وقت یادم نمی آید که درباره نماز و حجاب به من تذکر داده باشد . تنها تأکید ایشان بر شیک پوشی و مرتب بودن در عین سادگی بود . به همین خاطر وقتی در یک دوره ای نسبت به آراستگی و پوششم بی توجه شده بودم ، یادآور شد که حجاب تو باید مردم را جذب کند . باید شیک باشد نه اینکه مردم از دیدن نوع پوششت خسته و دل زده شوند .

***پدر تأکید زیادی به دور هم بودن اعضای خانواده حتی برای ساعاتی محدود داشت . وقتی که سفر نبود ، در ایام تعطیل حتماً همه کنار هم بودیم و امام موسی صدر نیز ، به کارهایش می رسید . بعضی وقت ها هم از شهر بیرون می رفتیم و در یک جای خوش آب و هوا استراحت می کردیم .

به نقل از : مصاحبه ماهنامه سپیده دانایی با خانم حورا صدر  – سال اول – مهر 1386


شاید وعده صادقی دیگر!


حجت‌الاسلام سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان، طی  سخنرانی در اجتماع پرشور مردم لبنان در جنوب بیروت، که به مناسبت بزرگداشت عید تبادل اسرا و آزادی پنج اسیر لبنانی برگزار شد، ضمن تأکید بر ضرورت باز گرداندن امام صدر به خانواده و عاشقانش اظهار داشت:
    «در این عید آزادسازی و مقاومت، جایز نیست که امامِ مقاومت و امامِ آزادسازی، یعنی امام موسی صدر را، که امیدوارم خداوند او و دو همراهش را سالم به ما باز گرداند، فراموش کنیم. اگر سمیر [قنطار امروز به واسطه سی سال اسارتش] به سالار اسیران شهرت یافته است، امام صدر نیز سی سال تمام از زندانی بودنش سپری شده است. مایلم همین‌جا خاطرنشان ساخته و تأکید کنم، که ما در پی آن نیستیم که با احدی باب دشمنی را بگشاییم؛ بلکه تنها خواستار آن هستیم که پرونده‌های تلخ و دردآور باز مانده را مختومه کنیم؛ و این به صلاح امت عربی است. وقت آن رسیده است که پرونده آقای صدر نیز تعیین تکلیف و سرانجام آن روشن شود؛ حالا این سرانجام هرچه می‌خواهد، باشد. همانطور که پیشتر گفتم، اگر امام در قید حیات است، ایشان را به ما باز گردانید؛ ما نیز از شما تشکر می‌کنیم. اگر نیز امام به شهادت رسیده است، پیکر پاک ایشان را به ما باز گردانید. به هر حال شهادت میراث و یادگار این امام و خاندان اوست. این درست نیست که مسأله صدر همچنان گرفتار ابهام، پیچیدگی، تجاهل، تأخیر و به عقب انداختن‌های پیوسته و مستمر باقی بماند. من با همه وقوفی که به حساسیت‌های حاکم بر روابط رسمی کشورهای عربی دارم، بر این موضع‌گیری اصرار دارم. جایز نیست که هیچ یک از ما، امام و مؤسس مقاومت در لبنان را فراموش کند. من همین‌جا مجددا از کشورهای عربی و اسلامی دعوت می‌کنم که به طور جدی و حقیقی با یکدیگر تشریک مساعی کنند، تا مسأله امام صدر را پایان دهند و ایشان را به خانواده و عاشقانش در لبنان باز گردانند».


آزادی پس از 30سال


ایمان به خدا و دیگر هیچ !

بسم الله الرحمن الرحیم
در این یادداشت می خواهیم از زاویه نگاه امام موسی صدر به موضوع ایمان به خدا بنگریم و ببینیم تفسیر این عالم بزرگ از ایمان به خدا چیست و تاثیرات این ایمان در اعمال و رفتار ما چگونه می تواند باشد . آنجا که خودشان می گویند :
ایمان به خدا و دیگر هیچ !

میلاد امیرالمومنین (ع) مبارک


اعمالی که از انسان صادر می شود چند منشاء دارد . گاهی از اوقات منشاء عمل «حال» است . یعنی اینکه یک نفر در طول خمرش یک عملی را یکبار انجام می دهد ، نه قبل از این انجام داده ف نه بعد از این انجام خواهد داد . مثل انسان خسیسی که یکبار یک پولی را برای کار خیری می دهد مثل ساختن مسجد ؛ نه قبل از امروز این کار را انجام داده و نه از فردا دیگر این کار را انجام خواهد داد ، امروز برقی زدهخ و این شخص کرمی کرده است . بعض اوقات اعمال انسان حالت صفت دارد . یعنی انسان به این عمل متصف می شود . مثل حاتم طایی ، که بخشندگی صفت اوست ! عادت اوست . هر کس از او بخواهد می دهد . این انسان به حسب طبعش کریم ایت . یعنی به کرم و بخشش عادت دارد ! به اصطلاح علمای ما ، این صفت برایش ملکه شده است و فرد عمل را بدون صعوبت و مشقت انجام می دهد و غیر از این از او نخواهی دید .
اما زمانی است که منشاء عمل انسان ایمان به خداست ! یعنی انسان مؤمن است و همین ایمان اساس همه چیز است !
اولاً باید دید ایمان چگونه می تواند منشاء صفات عالیه شود ، آیا ایمان سبب معجزه می شود ! آیا می شود گفت اگر کسی مؤمن بود ، شجاع هم هست ، دلیر هم هست ، کریم هم هست ، غیور هم هست ، رئوف هم هست ؟
اما کجا ؟
آنجا که رضای خدا باشد . اما اگر رضای خدا نباشد ، ترسوست ، بخیل است !
اَلا اِنّ اَولیاء اللّه لا خَوفٌ عَلَیهم وَ لا هُم یَحزَنون .(62:10) ولىِّ خدا نه از چیزى مى ‏ترسد نه براى چیزى حزن دارد، نه افسوس مى‏ خورد و نه افسرده مى ‏شود. پس به تعبیر قرآن ، ایمان سبب نترسیدن می شود . به آیاتی که درباره صفات متقین است نظری بیندازیم : وَ عِبادُ الرّحمن الّذینَ یَمشُونَ عَلَى الاَرضِ هَوناً وَ اذا خاطَبَهُم الجاهِلُونَ قالوا سَلاماً .(63:25) بندگان خداى رحمان کسانى هستند که در روى زمین به فروتنى راه مى ‏روند. و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند، به ملایمت سخن گویند.
آیاتى که درباره صفات متقین آمده، آیاتى است که از بِرّ سخن مى ‏گوید. لَیسَ البِرّ اَن تُوَلّوا وُجوهَکُم قِبَلَ المَشرق وَ المَغرب .(177:2) از قرآن استفاده مى ‏کنیم که ایمان به خدا منشأ تمام صفات کمالى انسانى است.
آقایان، این حرف را کوچک نشمرید. خواهش مى ‏کنم. این اساس پیشنهاد و تعبیر ما است.
ما اگر مؤمن به حق شدیم، همه چیز داریم.

ایمان به خدا یعنى چه؟ ایمان به خدا یعنى من معتقد باشم که خالق جهان خداست؛ این اعتقادم از حد زبانم تجاوز کند و قلبم هم ایمان داشته باشد؛ زبانم، خونم، پوستم، احساسم هم ایمان داشته باشد. هم در حال غضب و هم در حال عصبانیتْ ایمان داشته باشم. خلاصه اگر ایمان تمام وجود مرا فراگرفت نتیجه چه مى ‏شود؟ در این باره نکته دیگرى را هم باید اضافه کنم. ایمان به خدا، چه خدایى؟ ما درباره خدا چه عقیده‏اى داریم؟ خداى ما چگونه است؟ خداى ما «لَهُ الاَسماء الحُسنى وَ الاَمثالُ العُلیا» است، خداى ما عالم است، عادل است، رئوف است، رحیم است، جبار است، متکبر است، خالق است، رازق است. اینچنین نیست؟ اینها را ما براى خدا قایل نیستیم؟ خوب، حالا اگر ما معتقد به چنین خدایى بودیم، اگر باورمان از زبانمان تجاوز کرده بود، قلبمان هم ینادى بالایمان داشت، فریاد ایمان مى ‏زد، آن وقت چه مى ‏شود؟ آن وقت باور مى ‏کنیم که خداى مقتدرى هست، که بر این جهان حکومت مى ‏کند، ظلم به کسى نمى ‏کند، این جهان براساس عدل و حق قائم است، این دنیا پر از خیر و برکت و زیبایى است. این دنیا پر از خیر و حق است.
ما که اعتقاد داریم خدا عادل، عالم، حىّ، رئوف و رحیم است، این چنین خدایى این جهان را اداره مى ‏کند، پس این جهان سرشار از حق، خیر، عدل، جمال، علم، فضل و عدل است. آن‏وقت چه مى ‏شود؟ این صفات و کمالات در من که فردى از این دنیا هستم و جزئى از این جهان هستم، به طور طبیعى جلوه مى‏ کند. من هم دیگر از کسى نمى ‏ترسم، براى چى؟ براى اینکه معتقدم لا مُؤَثِّرَ فى الوُجودِ اِلّا هُو. من معتقدم که مرگ من به دست خداست؛ پس، از چه مى‏ ترسم؟ من معتقدم که عالم منظم است. چرا آدم بخیل است؟ از ترسِ فقر. اگر من ایمانم به خدا بود، که او رزاق است، از فقر نمى‏ ترسم.
پس خلاصه سخن این شد که آدمى که خودش را وابسته به خداى بزرگ و توانا و عالم و عزیز مى ‏داند، دیگر از چیزى نمى ‏ترسد، از فقر نمى‏ ترسد، کریم است. این آدم رأفت دارد، به مردم رحم مى ‏کند و... و على‏ع از این نوع بود. به همین دلیل در اخبار ما تأکید شده «تخَلّقوا باَخلاق اللَّه» صفات خدا را داشته باشید. صفات خدا چیست؟ عدالت است، قدرت است، رأفت است و رحمت است.
پس اگر کسى ایمان به خدا داشت، منشأ تمام این صفات، ایمانش است.
و این تفسیری است از ایمان به خدا بر اساس اسلامی که موسی صدر می فهمد !


منبع : با نگاهی به سخنرانی امام موسی صدر در جمع مردم کاشان در سال 1349به مناسبت سالروز میلاد امیرالمومنین (ع)
متن کامل سخنرانی امام موسی صدر را می توانید   اینجا بخوانید و فایل صوتی آن را  اینجا بشنوید .