من همچو دل مرغ ز انديشه طپانم!در روزن من نور تو روزي که بتابد...
بوي شمعداني آب خورده ي کنار ايوان مي ده اين متن!
عطري که دل هممون براش تنگ شده. اما همه احساسمون رو طوفان فراموشي با خودش برده.
خاطره عزيز و خوش ذوق ازت سپاسگزارم که نسيم اين عطر رو به اتاقم هدايت کردي!
مهر از سر نامه بر گرفتم ...
سلام زيبا بود
شما رو به بازديد از وبلاگم دعوت مي کنم