سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.::شارح::.

رکوردی جدید برای گینس

هر روز در خبرها می شنویم که در کتاب گینس رکوردی جدید ثبت می شود.
با خودم فکر می کردم، 11688 روز می تواند رکورد باشد؟ یا مثلا 32 سال نه 33سال؟ یا مثلا امام موسی صدر یا شایدم لیبی؟ فکر کنم همه اینها می تواند در کتاب گینس ثبت شود.
پروژه را این گونه تعریف می کنم:
قدیمی ترین زندانی سیاسی در جهان؛ سید موسی صدر، رهبرایرانی شیعیان لبنان، 11688 روز در زندان های لیبی اسیر است.
راستی یک سوال، معمولا افراد به خواست خود رکوردی می زنند. آیا سید موسی صدر به خواست خود 32 اسیر بوده؟ فکر کنم باید طرح مسئله را عوض کنم:
معمر قذافی، رهبر کشور جماهیر عربی لیبی، 11688 روز زندان بان سید موسی صدر.
این درست است، چون سرهنگ قذافی به خواست خود این رکورد را در اختیار دارد.
یادم باشد این رکورد را معرفی کنم تا در گینس ثبت شود.

بعداز تحریر: الان کمی وجدان درد گرفت. نمی دانم باید برای ثبت این رکورد تلاش کنم یا برای آزادی یک زندانی سیاسی؟



روزشمار انتظار

 

امام من

آیا می شود روزی تو تمام قد بازگردی؟

سالهاست منتظریم

خون دل خوردیم

دیگران بی اعتنایی کردند

اما ما می دانیم اراده خداوند بالاتر از همه اراده هاست

و بر این ایمان داریم

گاهی می اندیشیم

شاید

زندانبانت برای تو مهربانتر ازهم کیشانت است

که خداوند

سالها اسارت را برای تو قرار داد

و تو صبر کردی بر این اسارت

و ما هم...

و صبر ما کجا و صبر تو کجا

ما بر غفلت خود صبر کردیم

و تو بر ...

امروز روز یاران صدر در غرفه موسسه امام موسی صدر در نمایشگاه کتاب بود، خیلی از دوستان را امروز برای اولین بار دیدیم، جای هر کس که نیامد خالی، بعضی برایمان جمله ای را به یادگار نوشتند، دوست عزیزی این را نوشته است:

از خلوتی راه سعادت نهراسید
م .ج به تاریخ 11575 روز انتظار

تا روزی که این روزشمار به آزدایت ختم شود
تو رامن چشم در راهم

تو را من چشم در راهم


متکی هم به کاروان بزرگان پیوست

 

 

31 سال پیش، در نهم شهریور 1357 امام موسی صدر در سفری رسمی به لیبی ربوده شد!
رابطه ایران و لیبی در سال 1350به دنبال حمایت این کشور از ادعای امارات بر جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس به حال تعلیق درآمد و دیگر ایران سفیری نزد دولت لیبی نفرستاد. از آن زمان تا 24 آبان 1358 رابطه رسمی بین دو کشور تیره بود.

ایران و لیبی تجدید رابطه کردند

اخبار مرتبط:
کجایید؟ برای حذف امام صدر شمشیر را از رو بسته اند!!!

سخنی از روی دلتنگی، دلنوشته ای از نوه امام موسی صدر

رابطه ایران با لیبی استراتژیک نیست

ادامه مطلب...

یک پرده صبر...

امام موسی صدر را آزاد کنید

 

یک پرده صبر بین همین بیت می کشم / یارم گمانم آن طرف پرده مانده است

زمانی که خود به صبر راضی هستیم
چرا حضرت حق به تعجیل راضی باشد
آن را که خود صبر را انتخاب می کند
آن را که خود نبود منجی را می خواهد
آن را که خود به وضع تاریک موجود قانع است
آن را که خود قدمی بر نمی دارد
آن را که خودش را با دست خود به چاه افکنده
چه نیاز به دامان پر محبت یعقوب!
ما خود به بودن در چاه غفلت صابریم
پس اشک های پدر در دوری از فرزندان که خود را به چاه غفلت مبتلا کرده اند چه سود خواهد داشت؟ جز نشستن غبار غم بر چهره از جهالت فرزندان! و جز از دست دادن روشنایی دیده از دوری آنها.
تا ما صابر شدیم و بین خود و پدر پرده صبر را انداختیم، باید که یار در طرف دیگر آن کنج عزلت گیرد.
تا کی ما از این صبر دست برداریم !؟


خودت برای آزادیت کاری کن

بسم الله

31سال گذشت از نبودنت

و ما هنوز در 31 سال پیش مانده ایم

و حداقل تلاش را برای آزادیت دریغ می کنیم

و ما کجا و آزادی امام موسی صدر!

که برای آزادی امام موسی صدر ، امام موسی صدری باید .

...

اینجا هیچ کس صدای ما را نمی شنود!

خودت برای آزادیت کاری کن!


سووشون

امروز میلاد مهدی موعود است او که می گویند می آید و سرتاسر جهان را مملو از عدل و داد خواهد کرد .
روی پرچم های این روزها که با آنها کوچه ها را آذین بسته اند نوشته «جهان در انتظار عدالت ، عدالت در انتظار مهدی»
و عدالت را که می گویی در مقابلش ظلم است که خود نمایی می کند . یعنی اگر ظلم را حس نکرده باشی ، عدالت برایت معنا پیدا نمی کند .
همان گونه که می گویند مهدی مصلح کل است . برای درکش باید فساد را فهمیده باشی و حس کرده باشی تا اصلاح برایت معنا شود .

و تا دیروز که پای منابر می نشستیم چقدر راحت واعظ برایم می گفت از اینکه مهدی چگونه است و دشمنانش کیانند .
چقدر بی لکنت می گفت از دجال و سفیانی و همانها که در احادیث نوشته ، چقدر راحت از ظلم و بیداد می گفت و حتی می توانست با انگشت اشاره کند به غرب و برایمان شاهد مثال بیاورد از فلسطین و جنوب لبنان و افغانستان و آمریکا و عراق و ...
از روایاتی برایمان می گفت که در آنها وصف شده که درآخر زمان نگه داشتن دین مانند نگه داشتن آتش بر کف دست است و می گفت حق و باطل به هم آمیخته است و هر کس را قدرت تشخیص نیست و می گفت که زمانی که مهدی می آید از اسلام آنگونه می گوید که حتی تعدادی از علمای دین اسلام هم به مقابله بر می خیزیند و می گویند که او دین جدید آورده است .

اما امسال دیگر کمتر از ظلم برایمان گفتند و کمتر گفتند از معنای مصلح و آنها هم که گفتند یادشان رفت این حدیث امیرالمومنین را بخوانند که الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم و یادشان رفت که امیرالمومنین چگونه حکومت می کرد . دیگر در برنامه طرحی برای فردا نمی آیند تا داد سخن بدهند از رافت علوی و مهدوی . یادشان رفت که محمد و علی و مهدی و حسین و فاطمه و زینب و شهادت تغییر نمی کنند این ما راویانیم که تغییر موضع می دهیم و یا اینکه... تا امروز منافقانه سخن می گفتیم  و شاید هم نمی دانند آن حدیث را که هر کس در برابر ظلم سکوت کند شیطان خاموش است .
البته شاید امسال دیگر لازم نیست کسی برای ما از مهدی بگوید و از طرف ما وکیل تام الاختیار شود و با فریادرس سخن بگوید .
امسال هر ایرانی خودش پای منبر این روزها نشسته و دستهای خالی را بالا آورده و با سکوت می گوید
...ای عدالت گستر !
جهان را ببین و ظلم ظالمان و حاکمان را ببین و این خونهای به ناحق ریخته شده را ببین و این مادران داغدار را ببین و این الله اکبر هایی را که تنها رسانه ماست ببین و بیا
و بیا
و بیا
شاید این اولین سالی باشد که ما در عید میلاد مهدی اینگونه دلشکسته ایم و اینگونه و با سوز جان آمدنش را می خواهیم
چرا که تا قبل از این ظلم را اینگونه حس نکرده بودیم تا به دنبال عدالت برآییم .

 
امسال محرم نیز ، خود روضه خوانیم ؛ چرا که ما مدتی است که به سووشون نشسته ایم
سووشون ما معرکه اش به بزرگی سرزمینم است و اینجا نه تنها یک سیاوش که بسیارند جوانان آزاده وطنم که برای آزادگی در خاک و خون غلطیدند و از آتش خشم ظالمان گذشتند تا این معرکه هیچ گاه خالی از سیاوش نباشد .

گریه نکن خواهرم .
در خانه ات درختی خواهد روئید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت .
و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید :
در راه که می آمدی سحر را ندیدی ؟

اندکی صبر ، سحر نزدیک است .


لیله الرغائب

امام آرزوها

بسم الله
امشب لیله الرغائب است ، شب آرزوها
و چه نام زیبایی . شبی که در آن ملائکه الهی بر گرد کعبه طواف می کنند و بهترین ها را برای اهل زمین آرزو می کنند و آن زیبای نامتناهی نیز دعای آنها را مستجاب می کند .
و چقدر زیباست این لحظات ...
من هم امشب آرزو می کنم بهترین ها را ، برای امام آرزوهایم ، موسی صدر !
برایش بارش دوباره آرزو می کنم در کویر سرزمینم ، تا شاید زنده شود به این بارش پاک !
برایش طلوع دوباره آرزو می کنم در این عصر ظلمانی ، شاید بتوانیم راه را از بیراه بشناسیم !
برایش آرزو می کنم بازگشت مقتدرانه و سرافرازانه را به میهن و اینکه با تابش وجودش شاید ما بیاموزیم مسلمانی کردن را !
برای پدر و مادرم طول عمر و سلامتی و برکت را ، برای تمام دوستانم بهترین ها را آرزو می کنم .

برای خودم نمی دانم ! برای من دیگران باید آرزو کنند !  


ارزش من در آن است که محال را ممکن کنم

دکتر علی شریعتی

بسم الله
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم .
29خرداد 1356سالروز از دست دادن مردی است که می گفت :
«...
خدایا
رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد ؛ قوّتم بخش تا نانم را ، و حتی نامم را در خطر ایمان افکنم ، تا از آن ها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند ، نه آن ها که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند....
...خدایا
همواره ، تو را سپاس می گزارم که هر چه ، در راه تو و در راه پیام تو ، پیشتر می روم و بیشتر رنج می برم ، آن ها که باید مرا بنوازند ، می زنند ؛ آن ها که باید همگامم باشند ، سدّ راهم می شوند ؛ آن ها که باید حق شناسی کنند ، حق کشی می کنند ؛ آن ها که باید دستم را بفشارند ، سیلی می زنند ؛ آن ها که باید در برابر دشمن دفاع کنند ، پیش از دشمن حمله می کنند و آن ها که باید در برابر سمپاشی های بیگانه ، ستایشم کنند ، تقویتم کنند ، امیدوارم کنند و تبرئه ام کنند ، سرزنشم می کنند ، تضعیفم می کنند ، نومیدم می کنند ، متهمم می کنند ، تا – در راه تو – از تنها پایگاهی که چشم یاری یی دارم و پاداشی ، نومید شوم ، چشم ببندم ، رانده شوم ...تا تنها امیدم تو شوی ، چشم انتظارم تنها به روی تو بازماند ، تنها از تو یاری طلبم ، تنها از تو پاداش گیرم ، در حسابی که با تو دارم ، شریکی دیگر نباشد ، تا :
تکلیفم با تو روشن شود ، تا تکلیفم با خودم معلوم گردد ، تا حلاوت اخلاص را – که هر دلی اگر اندکی چشید ، هیچ قندی در کامش شیرین نیست – بچشم .
خدایا : اخلاص ! اخلاص !....
29خرداد سالروز از دست دادن کسی که
برای‌ ما ثروتی‌ است‌ که‌ با هیچ‌ قیمتی‌ قابل‌ تعویض‌ نیست‌ آری دکتر علی شریعتی ، مردی که موسی صدر در وصفش گفت : «چون‌ خوب‌ به‌ افق‌ می‌نگریم‌ می‌بینیم‌ که‌ مردی‌ به‌ نام‌ دکتر علی‌ شریعتی‌ ظاهر شده‌ است‌ که‌ می‌تواند به‌خوبی‌ انقلاب‌ اصیل‌، افکار اصیل‌ و ایدئولوژی‌ اصیلِ منطقة‌ ما را توضیح‌ دهد. بنابراین‌، او برای‌ ما ثروتی‌ است‌ که‌ با هیچ‌ قیمتی‌ قابل‌ تعویض‌ نیست‌. از افکار بزرگ‌ و اصیل‌ او استفاده‌ می‌کنیم‌ و به‌ او احترام‌ می‌گذاریم‌. افکار او توانسته‌ تجربة‌ عظیم‌ تاریخی‌ ما را که‌ تاریکی ها را به‌ نور و کفرها را به‌ ایمان‌ و پراکندگی ها را به‌ هماهنگی‌ تبدیل‌ کرده‌ است،‌ نشانمان‌ دهد.» هنوز هم کلامش آرامش بخش لحظات تنهایی مان است .

دکتر مصطفی چمران

و 31خرداد1360بزرگمردی دیگر از این سرای خاکی به آبی آسمانها پر کشید . کسی که ارزش خود را در این می دانست که محال را ممکن کند . « ارزش من در این نیست که هنگام قدرت ، پرچم افتخار بردارم و در جشن پیروزی پای کوبان شادی کنم . ارزش من در آن است  که محال را ممکن کنم ، هنگام ضعف و شکست همچون کوه در مقابل دشمن بایستم ، شعله لرزان رسالت را در میان طوفان سهمگین دشمنی ها و حوادث نگهبانی کنم .
در سخت ترین لحظات مرگ و زندگی در جلوی جبهه جنگ حضور داشته باشم . آنجا که همه رفته اند و معرکه را ترک گفته اند ، یک تنه جولان دهم . آنجا که صداها از وحشت خفه شده است ، در مقابل جبّارترین قدرتمندان بایستم و با فریاد بلند کلمه حق را به آسمان بلند کنم .
آری ، ارزش من در آن است که محال را ممکن کنم .»
و این کلام دکتر مصطفی چمران است . کسی که در مکتب امام موسی صدر پرورش یافت و بعد از ربوده شدن مولایش به ایران آمد ، چرا که دیگر تاب تحمل لبنان بی امام موسی را حتی برای پنج دقیقه هم نداشت .

آنچه گفتم وضع حال امروز خودمان است هر چند از کلام علی و مصطفی !
می خواستم آرزو کنم کاش امروز در میانمان بودند ، اما دیدم ما لایق بزرگان نیستیم ، ما لایق علم و کلام و عرفان و عمل و دین و دنیایی که موسی صدر و علی شریعتی و مصطفی چمران فهمیدند نیستیم .
ما لایق همانهایی هستیم که امروز با آنها محشوریم .
چرا که « ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم »

لینک های مرتبط:
سخنرانی امام موسی صدر در مراسم چهلم دکتر شریعتی بیروت
وصیت نامه دکتر مصطفی چمران خطاب به امام موسی صدر


14 خرداد میلاد امام موسی صدر

14 خرداد میلاد امام موسی صدر

بسم الله
امروز 14 خرداد بود و امام من سید موسی صدر 81 ساله شد . از یک هفته پیش تلفن همراهم تنظیم شده بود که هر روز یادآوری کند که 14 خرداد روز تولد است . باید زودتر دست به قلم میبردم . اما چه می شود کرد که من هم در این جامعه زندگی می کنم و متاثر از حوادث و اتفاقات آن هستم . مناظره داغ دیشب و اتفاقاتی که در آن افتاد دیگر توانی نگذاشت تا بنویسم برای محبوبم .

جایت خالیست بزرگوار ! کاش امروز در میان ما بودی تا راه نشانمان می دادی . امروز تو 81 ساله شدی و ما 31 سال است که از حضورت محرومیم . از خودم خجالت می کشم که روز شمار و سال شمار نبودنت شده ام . چقدر دلسنگ شده ام که هر شب با خود مرور می کنم یک روز دیگر تو در زندان قذافی اسیر بودی و من هم اسیر . تو اسیر چهار دیواری کینه عدو و من اسیر غفلت .  از تو برای ما چه باقی مانده جز راه روشنت و اندیشه و سیره نابت . برای ما که 31 سال غبار نشسته بر سیره ات را می بینیم و از پس این غبار باید تو را بشناسیم . ما سیره تو را می خوانیم و می شنویم و به دفعات برای دیگران تعریف می کنیم و بعدش آهی از سوز سینه می کشیم که جایش خالیست که اگر بود گونه ای دیگر زندگی کردن را به ما می آموخت و گونه دیگر دیندار بودن را .  
امروز سالروز تولد توست . سید موسی صدر ، سید خوش سیمای ایرانی
سال گذشته دسته های گل را تقدیمت کردم :
« ... آخر امروز کسی می آید
کودکی زیبا رو
صورتش ماه تر از قرص قمر
مقدمش گلباران
گل نیلوفر و یاس
گل نرگس گل سرخ
گل سوسن ، سنبل
یک گلستان گل نور
همه در مقدم این تازه گل خانه نور
فرش این خانه پر شور و سرور...»
اما امسال چیزی برای تقدیم کردن ندارم جز اشک چشم ، که فکر می کنم پاکی اش نشانه صداقت است .

محبوبم آخر چطور می شود که تو را شناخت و قطره ای از دریای حلم و صبر و بردباریت دانست و سکوت کرد . چگونه می شود ذره ای از سیره ات فهمید و شیطان خاموش شد .
دیشب که پای تلویزیون شاهد مناظره انتخاباتی بودم . فقط کلام تو راهگشا بود تا را سره از ناسره بشناسم
، «اگر [تلاش انسان] با قصد قربت و قصد خدمت به جامعه و همنوع و خانواده همراه باشد، و اگر به قصد حفظ حیثیت انسان و تأمین آسایش همنوعان صورت گیرد، جهاد در راه خدا محسوب میشود. آنگاه این قصد سبب می گردد که انسان در این راه با دقت بیشتری قدم بردارد. چه بسا وجود این قصد انسان را محدود می کند، ولی راه موفقیت آمیز تر  و نتیجه بخش تر است.»
امروز هم رهبری در جوار مرقد امام خمینی (ره) به بعضی از مسائل انتخابات و شب گذشته پرداخت ، چه کنم که باز کلام تو برایم تداعی شد که « آنچه برای من از آمدن یا رفتن یک وزیر و پیروزی یا ناکامی یک کاندیدا اهمیت بیشتری دارد آن است که این وزیر یا آن نماینده را کمک کنم تا کاری سازنده و ثمر بخش انجام دهد و سطح زندگی شهروندان این کشور را ارتقاء دهد .
بنابراین ، حوزه فعالیت ، اختیارات و توانمندی من با احزاب تفاوت دارد . زیرا فعالیت یک حزب غالباً در آن راستا است که زمام قدرت را به دست گیرد یا حکومت را حمایت کند تا بلکه از این طریق به اهداف خود جامه عمل بپوشاند . خواهش می کنم از همین جا دانسته شود که من با همه احزاب و گرایشها بر مبنای این شعار رفتار خواهم کرد :"ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه"(125:16) ( مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان).»
... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...

سید موسی صدر ، امام محبوب من ، هر کجا هستی خدا حفظت کند


یک دم گمان مبر ز خیال تو غافلم

امام من

...
باشم یا نباشم
بنویسم یا ننویسم
اعتراض کنم یا سکوت
اما
یک دم گمان مبر ز خیال تو غافلم
...

تعطیل تا اطلاع ثانوی

بعد از تحریر:
... آقا اگر در رفتار ما ذره ای غرور یا تکبر می دیدند که از نزدیکی ما با او برخاسته است ؛ شدیداً متأثر شده و به گریه می افتادند ! بلافاصله ما را به منزل فرستاده و می گفتند : «من اینطور نمی خواهم ، من اینطور نمی خواهم ، من نمی توانم در پیشگاه خداوند جوابگو باشم ، بروید و با خودتان خلوت کنید ، از خداوند طلب استغفار کنید تا غرور شما را نگیرد .»
(کمالیان . عزت شیعه یک . ص 284)